خدا را شکر گویم من  هزاران     در ایرانم من از شهر سپاهان 

پر از مهر وفای ....اهل بیتم        صفا بخشیده بردل نور قرآن 

منم عاشق منم شیدای مهدی      خدایاکن ظهورش راتو آسان 

نمانده در دل وجانها  قراری        ز،هجرانش شده عالم پریشان

خدایا لطف کن برخلق عالم         به تو امیدواریم حی. رحمان 

صدیقه اژه ای    مدیروبلاگ شیدای اصفهانی 

دلنوشته ها اشعار همه تولیدات فرهنگی وبلاگ قطره ودریا 

اثر بانوی فرهیخته فعال فرهنگی اجتماعی شاعره معاصر 

صدیقه اژه ای می باشد 

ارسال آن باذکر نام صاحب اثر بلاماتع است 

     مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی

تا خدا هست غمی نیست مرا       غصه از بیش و  کمی نیست مرا 

لحظاتم همه پرشور و نواست      دردلم یادخداو صنمی نیست مرا 

تا خدا هست ..........کسی تنهانیست   

   همه سرشارز،عشقیم جداازمانیست

شادمانیم خوش خرم دست وافشانیم 

 دل سپاریم که زیباتر از آن ماوی نیست 

جای غم نیست در عالم به امید خوشیم

هرکجا روی کنیم غیررخش پیدا نیست 

معتکف گشته سحرگاه بسجاده عشق

به جزاز مهروفایش به دل شیدا نیست

صدیقه اژه ای  مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی

بار دگر فصل بهاران رسید     موسم سر مستی رندان رسید 

دشت ودمن پر ز، نسیم بهار    رایحه ی عطر گلستان رسید 

عطر اقاقی  گل نارنج ویاس    سنبل هم سبزه ریحان رسید 

مرغ چمن نغمه سرار بیقرار     باز به گلگشت وگلستان رسید 

گر دل شیدا زغم آشفته بود     شکر خدا باز به سامان رسید 

صدیقه اژه ای       مدید وبلاگ شیدای اصفهانی 

از ایرانیان است نوروز شاد       فروزنده ایران سرزنده باد

ز،تهران شیراز کرمان ویزد       خراسان وبوشهر وتبریزیاد

زاهواز قزوین ومازندران         سپاهان وگیلان  نیکو نهاد 

 به قشم وبه کیش وجنوب وشمال

سراسر همه نیک وپاینده .....  باد 

بود دست حق یار .........ایرانیان 

دل مردم   از   غصه    ....آزاد باد 

به گیتی کسی چون جهان پهلوان 

چو  تختی  ورستم  ز، مادر نزاد 

مثال شهیدان....... ایران زمین 

سلیمانی مثلش در عالم... مباد 

صد یقه   اژه ای      مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی 

سلام میهن من بتو صد درود    ازآندم که بودی خدا با تو بود 

بزیر ستم پشت تو خم نشد     فتوت جوانمردی ات  کم نشد

تو آزاده ای سر زمین امید      به عالم همه مردمت رو سفید 

توسبزی سرخی گل لاله ای     بگرد حقیقت    تو پروانه ای

ز،ایثاروهمت درفشت نشان   تویی میهن من شکوه  زمان 

نگین درخشان پاینده ای       همیشه سر افراز وسر-زنده ای 

صدیقه اژه ای     مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی 

الهی بنده وعبد تو  هستم       فقط تنها تورا من می پرستم 

میان بحر وگرداب بلا .ها        بیا از لطف احسان گیر دستم

صدیقه اژه ای              مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی

بعد از ظهر عاشورا بود ،مجلس روضه خوانی داشتیم ،

جمعیت بیش از پیش بینی ما آمده بودند ،خبر دادند

 شربت شکر وآبلیمو تمام شده هواهم بسیار گرم بود

مغازه ها هم تعطیل بودند ،

من وهمکارانم شرمنده کاری از دستمون ساخته نبود 

همکارم گفت :خانمی دم مسجد باشما کار داره رفتم

جلو ، سلام کردم ،این خانم یک بسته از زیر چادرش

گذاشت بیرون گفتم اسم شماچادرش راروی صورتش

کشیده بود ،

گفت: این سهم شماست باسرعت رفت،

خدایااین کی بود؟ ازکجا خبر داشت ؟،

هنوز هم نمیدانم،

که بود ،وسهم ما چه مفهومی دارد .

در این بسته شکر وآبلیمو بود ، 

السلام علیک یاابا عبدالله

هرچه داریم همه از برکت حسین ع است 

صدیقه اژه ای    مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی 

حقیقت  گمانم این بود که نقل نکنم ،روی آن تامل کردم ،

خدایا چقدر ناسپاس خواهم بود ،که در مورد ابراز خیرها 

ونیکی هایت بخل بورزم ،در عصری که دشمنان اهل بیت 

با هر خدعه ومکری دستگاههای فریبنده شیطانی را بکار

گرفته اند بنده حقیر کوتاهی کنم، من که کور وکر نیستم 

عنایات محبت آنان را بارها وبارها دیده ام چرا ؟سکوت 

به گمانم  کوتاهی یک نوغ ظلم است به آنان  بلی 

پس  مشاهدات خود که به تنهایی هم نیست دهها شاهد 

دارم  برای مردم خوب سرزمینم وانسانهایی که دنبال 

رهایی یافتن از تنگناه های زندگی در عصر حاضر هستند 

بیادگار  می گزارم ،

امید که صدقه جاریه باشد برای روز واپسین 

که هرکه  انچه کسب نموده باخود بهمراه  

می برد ،

صدیقه   اژه ای    مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی

من از کودکی عاشقت بوده ام  

توراهمه جا شاهد ناظر خود دانسته ام

مباد لحظه ای بی تو تمام هستی من ،

تمام شعر وشعوری شوق مستی من ،

یکروزی که خیلی کوچک بودم بهت فکر

می کردم تو کیستی ؟بزرگ شدم بازم دنبال 

این بودم تو کیستی ؟ همه جاحرف تو بود ولی 

من تورا نمی دیدم ،نمی شناختم ، با اینحال 

ازته دل باورت داشتم ،اینکه کسی هستی که 

سر نخ عالم در دستان قدرتمند توست

واین به من نیرو می داد ، ومن هرچه آرزو

داشتم بتو می گفتم ،وتو دفترم یا داشت 

می کردم  وهر بار دفترم را ورق می زدم 

با تعجب می دیدم خواسته وآرزویم رابر 

آورده ای ،شادمان می شدم بوجد می آمدم

یکی از آرزوهام توفیق خدمت رساندن 

به مردم بود ،می خواستم با تمام وجود 

هر کاری از دستم برمیاد انجام بدهم 

ابتدا برایم مشکل بود ،شناخت مراجعین 

خواسته ها نیازهاشون مشکلات عدیده ای 

که داشتند ،همکاران دوستانم بودند ، اگر 

همه جمع می شدیم بازهم یک چیز کم داشتیم ،

اینجا بود که بعد از توکل متوسل به اهل بیت ع 

شدم درهر روز ودرهر کارودر هر حال هفتگی جلسات

دعا برگزار ، می کنیم خانمهای محل ودوستان،

مادران شهدا  در جلسه حضور دارند

(  ختم صلوات  ختم انعام ،سوره مومنون 

سفره حضرت رقیه خاتون س )

و این چقدر راهگشاست،باید خودت باشی 

تا باور کنی ،چه گره های بزرگی که  بادعا وتوسل

باز میشه خداراشکر 

در این راستا مشاهدات عینی  ارسال می گردد 

صدیقه اژه ای 

   مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی 

بارخدایا تورا هزاران بار شکر می کنم ،

وبر این باورم که اگر با هردم وبازدم

در برابر نعمت هستی وامکاناتی که 

به من عطا نموده ای از دانه ی خردلی 

نیز ناچیز تر است ، 

واز همه نعمات محبت اهل بیت وپیروی

از آنان است که ملکه باور وذهن وقلب 

من قلبی که جز محبت وعشق وخیر خواهی 

رانمی پسندد ،ونمی خواهد ،

از تمام عالم فقط تورا واسلام عزیز مکتب 

تشیع راستینی که در مسیرش قرار داده ای 

می طلبد، از اینکه گوش وچشم دل وقلب قدم

وزبانم را در راه رسیدن بخود قرار دادهدای 

اشک شوق می بارم باهر طلوع وغروب هنگامه 

با موذن همرا می شوم الله اکبر مرا به شکوه و

عظمت بی پایانت متوجه میکند ،دلم مانند کبوتری

ازشوق بسوی پرستش ونیایش پرواز  می کند 

کشش درونم امانم نمی دهد سر برسجده می گزارم 

واشک شوق از چشمانم جاری می شود 

صدیقه اژه ای           مدیر وبلاگ  شیدای اصفهانی