قطره و دریا |
عقل راهم را روشن کرد عشق دستم را گرفت،با من همراه شد ،از آن پس من کاشف رویاهای خویش شدمبا عشق تا ابدیت همسفر خواهم بود
اثر صدیقه اژه ای متخلص . شیدای اصفهانیشهریورماه 98 مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی
[ دوشنبه 98/6/25 ] [ 9:34 صبح ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظر ]
بپای چونکه شود در جهان لوای محرمبود نشانه ی از حرمت عزای محرمبه نینوا تن آن عاشقان پاک خدا جویفتاده بی سرو بی دست در لقای محرمبدشت کرب وبلا تشنگان زخمی ونالانکنار شط فرات اند ونینوای محرمعلی اصغر بی شیر روی دست پدر شدز، تیر حرمله سیراب در منای محرمدریغ حضرت عباس آن فدایی ایماندودست داد ز،کف اوبه اقتضای محرمبرای اینکه رساند به سوی تشنه لبان آبشهید گشت در آن روز غم فزای محرمنماز ظهر چو خواندند عاشقان خداییچه جورها که نمودند اشقیای محرمفتاده پیکر دهها شهید پاک خداییبزیر ستم ستوران در آن فضای محرمبه خیمه های شه دین زدند آتش کینهپلید مردم نا اهل بی وفای محرممیان آتش خون شعله ها زبانه کشاننسوزد از چه دل خلق در عزای محرمرسد به گوش فلک ازخرابه ناله وسوزصدای ناله وافغان ز، ماجرای محرمچگونه وصف کنم خطبه های زینب راز،خطبه های ستم سوز رهگشای محرمصدیقه اژه ای شیدای اصفهانیحسین خون خدا موجب نجات بشر شدشهید گشت و به لب آیت رسای محرموزینب ام مصائب یگانه بانوی ایثارمیان موج بلا گشت نا خدای محرم
[ دوشنبه 98/6/11 ] [ 10:54 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظر ]
بعد از ظهر گرم ودلچسب ،دوست داشتنی ،من گرما را به هوای سرد ترجیح می دهمروزهای خوش امسال هم به نیمه رسیده سال98در این شش ماهچه کردیماین ششماه را چگونه سپری نموده ،چه بدست آوردیم ،چه از دست دادیممسلم است ،آنچه از دست دادیم لحظات گرانبهای عمر مان بوده است ،آیا قدمی برای رشد وشکوفایی خود برداشتیم ،از زنده بودن زندگی کردنچه فهمیدیم چه چیز هاوچه کسانی را از دست دادیم ،آیا بر نامه ای برای شش ماه پیش رو داریم ،چقدر تلاش کردیم به رویاهایمان جامعه عمل بپوشانیمدر تعریف زندگی دنبال چه هستیم ،تکرار مکراراتزندگی چیست ؟ایا خوردن ،خوابیدن ،گردیدن کافیست ما را اقناع می کند ،زندگی دانستن قواعد بازی است .آیا نقش خودتان را در زندگی پیدا کرده ایدیا، با .بی خیالی در رودخانه یک طرفه بر زورق بی تفاوتی با اکثریت همراهیدبرایتان مهم نیست ، چرا..؟وبرای چه با اکثریت همراه هستید ،زندگی داد وستد استشما کالا نیستید ،که قابل خریدن باشید ،چه بسیار کسانی که ذهن واندیشه یرا به بهای اندک فروخته یا یغما گران سوداگران سود ،ذهن واندیشه انان رامصادره وانان را به تباهی ونابودی سوق می دهندبگذریم ،اگر تا کنون برای خود برنامه ای نداشته ایدشش ماه فرصت دارید تا پایان سالآغاز کن خدمت به خود ،خدمت به جامعه ،خدمت به مردم وهمنوعانت رادرختی بکار بذری بیفشان ،اشکی را به لبخند ،دلی راشاد کن ،فرصت کم است ،حال دلت را خوب کن ،با مهر ورزی وحفظ وحدت کلمهوخدا را خدا را در هر حال فراموش مکنعاشق باش مهربان باشصدیقه اژه ای مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی [ جمعه 98/6/8 ] [ 3:6 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظر ]
صحبت ، از عشق است ،بسم الله الرحمن رحیمچهار اثر ماندگارمن بنامهای آتش مهر ، دیوان گلشن سحر ، دیوان صهبای عشق،آوای عشقسرشار از عشق وشیدایی امیدواری استعشق به خالق هستی ،عشق به نعمت حیات ،عشق به مهر ورزی ،به همنوع عشق به آرمانها وارزشهای الهی اسلامی عشق به محمد وآل محمد عشق به فرهنگ وادب سرزمینم ایران عزیزعشق برشد وتعالی وخدمت رسانی پیشرفت وتعالی می باشدنا امیدی ویاس در قاموس ما جایی ندارداز نامردمیها بیزارم از متکبران ،فخر ،فروشان ،دروغگویان ،دنیا پرستان دین فروشان بیزارماز همنشینی با خیر اندیشان ،خردمندان ،راستگویان ،مثبت نگران ،اندیشمندان شادمانمصدیقه اژه ای شیدای اصفهانی
اولین جمعه شهریورماه 97
[ جمعه 98/6/8 ] [ 2:38 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظر ]
قصه هجران تورا باستاره گفتم ،شبنم شد بر گلبرگهای گل فروغلتید ،با ابر گفتم گریست ،با باد گفتم طوفان بپا کرد ،با شمع گفتم خودرا به آتش کشید با کوه گفتم فرو ریخت، با دریا گفتم :متلاطم گشت، با پرستو گفتم :کوچ کرد ورفت ،با شب گفتم :دلش خون شد ،با روز گفتم تیره وتار گشت ،بانسیم گفتم ،از وزیدن باز ایستاد، من مانده بودم با کولباری از غم پس در فراق توسوختم گام در میان آتش نهادم ، چرا؟که غم هجران سوختن ودل به آتش جدایی فراق سپردن داردصدیقه اژه ایسال 64 مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی [ شنبه 98/5/19 ] [ 11:59 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظر ]
من وشبهای مهتابی که نور از آسمان می ریخت ،هوا پر بود از عطر نسیم روح پروری که با عطر گلهای باغ عجین شده بود ،نقاش طبیعت شبی دل انگیز،را نقش می زد،من یک جرعه از آن نور را با شوق نوشیدم،ورگهایم پر از عطر دل انگیز بهاران شد ،سبکبال از زمین بسوی آسمان پرواز نموده ومی رفتم ،اهل خانه ومردم شهر در سکوت شب بخواب رفته بودند ،وآنشب سفر ی بگذشته وبازگشتی بخود بودبرای رویشی دیگر وفردایی بهترهیچکس فصل نوینی را نمی آورد برای کسی جز خود اوبخاطر اینکه هر کس سر در لاک خویش داردیا همچون آسیابی بگرد خویش می چرخد تا پایان عمرسال75صدیقه اژه ای مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی
[ شنبه 98/5/19 ] [ 11:30 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظر ]
ای قله های سعادت که همیشه در جلوی دیدگانم نمایانیدوای شاهراههای جاودانگی که با همه ناهمواریهابا درخشش وجذابیت مغناطیسی خویش مرا بسوی خود فرا می خوانید ،ودل وجانم را به هیجان دیرینه عشق ودرد رهنمون می گردانیدتا یاریم دهید ،که بسوی شما بیایمومن چه مشتاق ،بی مهابا وشتابان بسوی شما می آیمتا شما را فتح کنم ،وبر قله های جاودانگی وکرامت بر بلند ترین فراز ها سکنا گزینم ،واز آنجا بروی مشتاقان سعادت وجاودانگی درود بفرستم ،ولبخند پیروزی را همراه با شکوفه های محبت دعا برای عالمیانبه ارمغان بفرستمسال 69 صدیقه اژه ای وبلاگ شیدا ی اصفهانی
[ شنبه 98/5/19 ] [ 11:12 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظر ]
حدیث زندگیم را بخوانآنگاه که کبوتر دلم قصد دیار دوست نمودبا اشتیاق فراوان پرواز نمود ،ازبیا بانهای خشک وسوزان عبور کردکوهها را پشت سرنهاد روز وشب راه پیمودتنهاوغریب ،تنها همسفر او یاد ونام دوست بودکه با اوانرژی وتوان می بخشید ،اشکها وناله ها نوای ،نوید بخشالهم لبیک لا شریک لک لبیک گوش جان را نوازش می دادتا اینکه بادلی شکسته پروبال خسته بکوی دوست فرود آمدهسر بر آستان پرجلال جبروتش فرود آوردمگریستم ،گریستم اشک ،شوق اشک مهر واشتیاقآه که لحظات نابی بود ،معبودادوستی ام را بپذیرکه محبوبی شایسته تر از تو در عالم سراغ ندارمیا حبیب من لاحبیب له ویا رفیق من لا رفیق لهماه ذیحجه سال 71صدیقه اژه ای مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی
[ شنبه 98/5/19 ] [ 11:1 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظر ]
سفری کن به باغهای دلم تا که بینی شکوفه های دلمعطر شبو و سوسن وسنبل روح بخش است لاله های دلمچشمه ساروفادرآن جاریست بس رفیع است سایه های دلمقطره قطره درون رگهایم پر ترنم ز، ناله های دلمچو نسیم است روح آبی من جانفزا کرده کوچه های دلمبلبل بیدلی است در این باغ همنوا با .. .. ترانه های دلمداغ دارد دل شکسته ی من چه بگویم ز،غصه های دلمدرد دارم قسم بحرمت عشق شعله ور هم کرانه های دلمبیقرارم میان آتش وآب گم شده گرچه ضجه های دلمدر افقهای نیلگون چو عقاب رفته تا عرش ناله های دلمپر سرور است باغ سینه ی من تکیه دارد به شانه های دلمصدیقه اژه ای کتاب آتش مهرمدیر وبلاگ شیدای اصفهانی
[ سه شنبه 98/5/15 ] [ 11:6 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظر ]
ای فروغ شب تارم توبیا راحت روح وروانم تو بیابی تو بگذشته همه روز وشبم طاقتم رفت وامانم تو بیاصدیقه اژه ای مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی [ شنبه 98/5/12 ] [ 12:33 صبح ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |