قطره و دریا |
چند روز بیش که رفتیم باغ برندگان برنده ها میامدند جلو ابراز احساسات میکردند در اونجا بیادغاز های بزرگ کانادایی افتا دم که میگفتن خیلی بر رو هستند اگه خوراکی بهشون بدی میریزن روی سرو کله ات روبه اونا ندین اماغازها وقوهای که مشغول آب تنی بودند وقتی بیسکویت ازدست بسر بچه ای افتاد تو آب یک دفعه با سرو صدا همه شون اومدن جلوی ما من هم بسته بیسکویتی را که داشتیم به اونا دادم یک غاز که از همه بما نزدیکتر بود بعد از تمام شدن بیسکویت ها از دیواره حوض بزرگ آمد بالامثل اینکه میخواست بیاد توبغل ما برو بالش را کامل گشود بهم زد وسرش را بسیار زیبا تا بیش بای ما بایین آورد چیزی گفت چرخی زد ورفت ایکاش همان لحظه فیلمش را گرفته بودم
شیدای اصفهانی [ دوشنبه 88/11/12 ] [ 11:51 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظر ]
|
درباره وبلاگ ![]()
موضوعات وب
آخرین مطالب
لینک های مفید
لینک دوستان
آرشیو مطالب
لینک های مفید
امکانات وب بازدید امروز: 135 بازدید دیروز: 295 کل بازدیدها: 843958 |
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |