سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://SheidayeEsfahani.ParsiBlog.com
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

در دوران مدرسه علاقه من بعد از کتابهای درسی به خواندن قصه وداستان شعر معطوف می شد.

 ،گرایش دیگرم رفتن به طبیعت گفتگو با آن بود ،این کار به من 

انرژی می داد .ومرحله بعد بازی با همسالان وبرادرم بود ،

آنروز بهاری در باغچه خانه پدر بزرگم کلی با گلها وپروانه ها صدای گنجشکان 

سرگرم بودم بوی عطر بهار تارنج مشام جان رانوازش می داد 

آخرباغچه اطاقی چوبی بادری نیمه کهنه وشیشه های شکسته بود

پنجره های شکسته  باورق های رنگی روزنامه پوشانده شده بود

تصویری نظر مرا جلب کرد جلورفتم تصویر زیبایی از دریا وساحل 

من تا آنروز دریا راندیده بودم ،اما یک متن زیر آن بود این استعداد 

نهفته درون جانم را شکوفا کرد ،نوشته این بود ،رایحه روحنواز دریا 

نفسم رادر سینه حبس کردم  چقدر برایم جالب بود دو کلمه بیش نبود 

رایحه روحنواز  دریا  بعد از آن بود که دیدم می توانم طبیعت زیبا را 

بازبان شعر واگویه کنم بدون تامل احساسم را روی در ودیوار کاغذ 

می نوشتم ،بعد از ظهر های تابستان که همه در حال خواب بودند

من روی دیوار کج بری قدیمی خانه پدر بزرگم شعرهایم را می نوشتم

،من این اطاق زیبا وآیینه کاری با پنجره های رنگی  کج بری شده را

دوست می داشتم ،اینکار من آنقدر تکرار شده بود ،که پدر بزرگ یکروز

گفت : بچه ها کی روی دیوارکچ بری داره چیز می نویسه منظوراز بچه

ها من بودم بچه های خاله هایم هیچکس جواب نداد از آنروز به بعد 

سعی می کردم روی کاغد بتویسم ، یکبار برای شاخه گل رز زیبا نوشتم 

چند روزی بود گل رز زیبایی باز شده بود ،من به تماشای اومی رفتم.

یکروز  که رفتم دیدم  شاخه اش شکسته وبرگهای زیبایش پر ،پر شده 

دلم بدرد آمد،ونوشتم،

تا دیروز توشاداب ترین گل باغچه بودی پروانه ها وزنبور ها گرد

تو می چرخیدند ،وتو به آنان لبخند می زدی ولی امروز خبری از آن 

زیبایی طراوت تونیست ،امروز دیگر پروانه ها وزنبورها بسراغ تو 

نیامدند ،بعدها که بزرگتر شدم خودم این متن را دوست داشتم ،

مرا بفکر وا می داشت . اما در مورد خواب خانم حضرت زهرا س

شعری سرودم ودر اولین اثرم مجموعه اشعار آتش مهر منتشر 

نموده ام که تقدیم می گردد .

 

دیدم به خواب حضرت زهرا را   

بانوی ...  . مهر حوریه عذرا را 

یکدسته گل ز،نور بدستم   داد 

  گفتامخور،  دخترم غم دنیارا

مهرش چنان نشست بکنج دل 

  دیوانه کرد    این دل تنها را 

باشوق سربزانوی پاکش نهادم 

باران اشک شست غصه غمهارا

دست مبارکش کشید برسرورویم

بوسیده ام دودست آن مه عظمارا

جانم....... فدای قامت..  رعنایش 

داغش ... شرر  زده.. دل شیدا  را

صدیقه اژه ای      مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی 


[ یکشنبه 102/1/27 ] [ 2:57 عصر ] [ صدیقه اژه ای ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 197
بازدید دیروز: 295
کل بازدیدها: 1150485
دانلود فایل با لینک مستقیم