http://SheidayeEsfahani.ParsiBlog.com | ||
الهی آتش محبت تو کنج دل وجدا یی از تو با عث رنج دل است الهی روزهای سیا هم با یاد تو روشن خار زار گنا هم با یاد تو گلشن است الهی روی آوردم بدر گا هت نظری نما به بر کا هت الهی کارم به هیچکس مسبار با ران احسا نت را بر من ببار الهی به من چیزی بیا موز که مرا بتو نزدیکتر ومطیع و عبد تو گردا ند مرا از خود خواهی و غرور برها ند الهی یاریم کن تا به چیزی بنگرم که خشنودی تو درآن است نه آنچه که نفس راضی به آن است الهی این دل که بمن دادی مال تو واین خوان که گسترد ه ای از آن تو من موری هستم در امان تو الهی سر رشته هستی در دست تو وهستی خمارو مست توبیچار ه آدمی که جدا از توست الهی آباد کردم دنیای خویش بتو بنا ه میبرم از عقبای خویش عشق و مهر تو کرده دلم را ریش اثر شیدای اصفهانی [ چهارشنبه 88/11/28 ] [ 10:52 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
در جهان هر چه بینی زیبا یی است راستی دیدنی تما شا یی است
مسیر را ه ما روشن زنور است حیات و هستی ما بر ز شور است
چو لطف خدا با دلم یار شد قلم هم ز شو قش گهر بار شد
آی مردم چشمها را وا کنید در تمام عر صه ها غو غا کنید
دل زخمی ام را دوا یی ببخش تن خسته ام را صفا یی ببخش
متاع دل بهر بیگا نه مفروش نگهدار آن متا ع وسخت میکوش
شب و نیمه شب آه تنها ییم بر یشان شده روح دریا ییم
بیا ای همسفرتوشه ببندیم در این منزل نبا ید دل ببندیم
بیت های اول اشعار اثر شیدای اصفهانی [ چهارشنبه 88/11/28 ] [ 12:5 صبح ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
مقدمه گلشن سحر ای ایران ای سرزمین آسمانی شکو هت جا ودان و اندیشه نسلها ی جوانت بر کابو باد ای سر زمین بی نظیر. مردما نت چون رود ها یت بر خروش وثروت ومکنت تو مستدام باد ای ایران خون سرخ من در رگهای فیرو زه گون توجاری وساری وچشمه سار ایما نت جوشان باد ای سرزمین محبوب من و............ اولین نفس زند گی را درهوای باک تو کشیدم از ترنم نسیمها ی روحنواز توروح روان خویش را متر نم سا ختم با اذان تو هر بامداد از خواب شیرین بیدار شدم ای ایران شهد شیرین گلهایت را نوشیدم و... من گلشن سحر را که در آب وخاک تو سرودم به آن محبوب جانان گل سر سبد هستی حضرت محمد س تقدیم میکنم با شدکه محبوب دو عالم هدیه مرا ببذیردونظر عنا یتی برآن نما ید
سال 1386 شیدای اصفهانی [ سه شنبه 88/11/27 ] [ 11:8 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
چه کسانی روی خط تعا دل اخلاقی فرهنگی اقتصادی اجتماعی سیاسی و.. حرکت میکنند در این مورد تحقیق کن وبدون بیش فرض وتعصب به گرو ه نزاد خاصی خودت را از زیر باریک مسو لیت انسانی و الهی روسفیدکن اگر با خواندن این نوشته متوجه نشدی بتو میگو یم صبح بخیر امروز روز 23بهمن 1388 است است جمعیت میلیونی سراسر ی را ندیدی نکته قابل توجه اینکه در حرم حضرت ثا من الحجج ع همه جمعیت بیروان رهبری وولایت برای سربلندی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران فرج امام زمان عجل .. وسلامتی مقام عظمای ولا یت دعا میکردند دل همه عاشقان خاندان اهل البیت برای بر قراری اسلام ناب محمدی در سرزمین ایران بزرگ وبر بایی عدل علوی در سینه می تبدهمه ایرانیان آرزوی سربلندی واقتدار شکو همند جمهوری اسلامی را دارند چرا که را ه روشن است حق وباطل از هم جدا شد ه کسانی که نه دوست افراط هستند نه طرفدار تفریط بنهان وآشکار در هر کجا که با شند خدمت صادقا نه به خلق را سرلوحه کار خود قرار داد ه اند وحاضرند با جان ومال خویش در راه اعتلای میهن اسلا می خویش فدا کاری کنند وجای توخالی در حرم امام رضا ع حرمی که قطعه ای از بهشت است وهمانجا ست که خیلی ها در آنجا با معا رف اهل البیت آشنا میشوند ودلشان رنگ خدا یی میگیرد وبا امام خویش عهد میکنند تا ابد در خط ولایت بما نند راهی که درآن اعتدال است ومایه عزت وبزرگی است شیدای اصفهانی [ یکشنبه 88/11/25 ] [ 10:32 صبح ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
تمام وقتم را گذاشتم روی این که بتوانم کاری برای مردم وایران عزیز بکنم وتا حال تنها با توکل به خدای متعال وتوسل به اهل البت س کارهایی انجام شده است درفرهنگ اجتماعی ما متاسفانه کو ته بینی وتنگ نظری های ریشه ای وجود دارد که ما نع میگردد هنوز تعصبات قومی گروهی فامیلی حرف اول را میزند هنوز منفعت طلبی های شخصی نمیگذارد کار هاروی غلطک بیفتد واین بر میگردد به اشخا صی که در جایی قرار میگیرند که شم فرهنگی ندارند تنها از اسم توخالی آن استفا ده میکنند حال این فرد در هرسمتی وجایگا هی که باشد مانع رشد وتلاش میگردد وقتی با او صحبت میکنی ته حرفش این است که من چه کا ره ام خوب توهم ایده بده دست بکار شو وقت بگذار همت کن فقط توقع ندا شته با ش دنبال نام ونان نگرد دنبال اصلاح وتغییر درست برمبانی اسلامی ایرانی باش تویی که از مردم طلبکاری میکنی چه گونه میتوانی به آنها خدمت کنی توهنوز داری عکس خودترا در آب میبنی نه خدا وخلق را ونه جابگاه ویز ه ملی ومذهبی ایرانی خود را وهزلران هزار از کم همتی که درحق خود وجامعه خود میکنی تاوقتی از جامعه طلبکا ری به جا یی نمیرسی وقتی عاشق خدا وخلق خدا شدی آنوقت اثر گذار خواهی بود هر چه قدر تلاش میکنیم که متوجه شود باز او حرف خودش را میزند وکار خودش را میکند انگا ر نه انگار در حق چنین کسانی باید دعا کرد که لاقل بخود بیا یند شیدای اصفهانی [ پنج شنبه 88/11/15 ] [ 7:35 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
از خیابان عبور میکردم چند ماشین با هم تصادف کرده بودند راه بند آمده بود صدای بوق ما شین موتورسیکلت با دعوا وجنجال راننده ها غوغایی ببا کرده بودعده ای بیکار هم میدویدند ببینند چه خبر است صدای ازیر بلیس هم هشدار میداد اتفاق جانی بحمدلله نبود اما صحنه بسیا ر نا راحت کننده بود زیرا به کتککاری مبدل شده بود بیادم امد تعریف یکی از اشنا یان که بخاطر چنین صحنه ای مشا به وراه بندان در ماشین با وضع اسفنا کی وضع حمل میکند وتا مدنها بچه اش تحتمراقبت قرار میگیرد راستش خیلی نا راحت شدم که چرا ما هنوز یاد نگرفته ایم نظم اجتماعی را رعایت کنیم واگر حا دثه ای بیش امد منتظر بلیس وکار شناس وقانون بما میم ابنقدر حرمت شکنی نکنیم وبا روی وقت دیگران نگذاریم با روی خود خوا هییای خود بگذاریم ظرفیت سازی کنیم از ان گذشته چرا ما مردم تنها حق را بخودمان میدهیم وسعی داریم دیگران را محکوم ومحروم کنیم چرا دوست داریم ™نچه را که من میخواهم درست یا نا درست آن بشود این یکنوع ضعف فرهنگی اجتما عی است چرا هنوز سر برد وباخت دو تیم بروی هم چا قو میکشیم سر انتخابات قانونی ورسمی یار کشی میکنیم ومیخواهیم قانون وآرمان ونظام را بهم بریزیم که چه تا کی میخوا هیم چوب کم فرهنگی را بخوریم چرا آرامش وتعقل وتدبر ندا ریم خود من که سالهاست دارم روی رفتار اجتماعی کار میکنممیبینم کسانی که بجای همراهی وهمکاری میخواهند فعالیتهای ارزشمند را تخریب کنند فقط بخا طر اینکه نمتوانند ببینند کسانی دارند باعشق وعلاقه جامعه را ببیش میبرند روح همکاری جمعی دربین ما صفر است ومیزان الحرا ره بخل و حسادت بالای چهل درجه میباشد واین بخاطر این است کممصالح ملی را نمیبینیم ما فقط خودمان را میبینیم میخواهیم اثر شیدای اصفهانی [ پنج شنبه 88/11/15 ] [ 7:10 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
سلام ما به امامی که روح ملت بود به آن مسیح زمانیکه شهد همت بود
امام خورشیدی بودکه در قرن تاریک وبه ظلمت نشسته جهان تابیدوروح تاز ه ای برکالبد هستی دمید
امام خمینی مظهر ایمان ویقین بود منشور کلا مش خدا اسلام ومردم بوداخلاق محمدی باجانش عجین شد ه بوداو مظهربیداری امتها وملتها بودامام خمینی طلایه دا رباکان ونیکان وحسینیان زمان بود
امام انسا ن کا مل بود هم جاذبه داشت هم دا فعه او آزاد اندیشی واقعی را به مردم آموخت او راه آزاد شدن از رذیلتهاو برواز کردن در فضیلتها رابا رفتار علوی خود بما آموخت
اومعلم بشریت قرن حاضر بود ابهت کلام او بشت ستمکاران واستکبار استبداد و دیکتا توری را میلرزاند راستی مگر امام چه داشت مگر امام چه میگفت وچگونه رفتار میکرد که میلیو نها انسان عاشق وشیدا گوش به فرمان او بودند
او روح زیبای ایمان را با توکل به خدا ویقین به اینکه میتوا نم وباید بتوانم درخود ایجاد کرد وآنرا هدیه داد تا همه باروح جمعی ملی واسلامی راه او را ادا مه دهندوآ نرا باسالم زیستی مزین گردا نند وشهدا این روح زیبا وعطیه ی الهی را قبل از همه درک نمودند روحشان شاد ودر این بهار آزاذی جا یشان خالی که هر گلی عطری وبویی وخواصی دارد تقدیم به همه وبلاک نویسان بیدار دل شیدای اصفهانی [ سه شنبه 88/11/13 ] [ 5:33 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
چند روز بیش که رفتیم باغ برندگان برنده ها میامدند جلو ابراز احساسات میکردند در اونجا بیادغاز های بزرگ کانادایی افتا دم که میگفتن خیلی بر رو هستند اگه خوراکی بهشون بدی میریزن روی سرو کله ات روبه اونا ندین اماغازها وقوهای که مشغول آب تنی بودند وقتی بیسکویت ازدست بسر بچه ای افتاد تو آب یک دفعه با سرو صدا همه شون اومدن جلوی ما من هم بسته بیسکویتی را که داشتیم به اونا دادم یک غاز که از همه بما نزدیکتر بود بعد از تمام شدن بیسکویت ها از دیواره حوض بزرگ آمد بالامثل اینکه میخواست بیاد توبغل ما برو بالش را کامل گشود بهم زد وسرش را بسیار زیبا تا بیش بای ما بایین آورد چیزی گفت چرخی زد ورفت ایکاش همان لحظه فیلمش را گرفته بودم
شیدای اصفهانی [ دوشنبه 88/11/12 ] [ 11:51 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
در قدیم درهر خا نه ای ماری کوچک زندگی میکرد اهالی خا نه به او کاری ندا شتند معتقد بودند مار روی گنج میخو ا بد واز گنج خا نه محا فظت میکند تا اینکه یک مهمان تازه وارد خانه شد این مهمان تازه مادرجون بود که بعد از یکسال امد ه بود بسر عروس نو ه ها یش را ببیند مادرجون هم نان می بخت هم خوب ما ست درست میکرد آنشب مادرجون قدح بزرگی راکه ماست در آن درست میکرد گذاشت وشیر های گرم را در آن ریخت مایه زد ولحاف بزرگی روی ان انداخت ورفت فردا قبل از ظهر رفت سری به ما ست ها بزند که با وحشت چند قدمی به عقب برگشت چند بچه مار زرد رنگ کنار قدح ماست از سرو کول هم بالا میر فتندمادرجون معطل نکرد جارو وخاک انداز را برداشت بچه مار ها راریخت توی خاک انداز برد زیر سوراخ سر کوچه رها کرد چشمتان روز بد نبیند که مادرمار آمدخودشرا بدر و دیوار میزد بسر وعروس نوه ها با شون کردن تو کفش مادر بزرگ اگه بلای سر ما بیاد تو مقصری مادر جون با سلم و صلوات خاک انداز و برداشت و رفت سراغ بچه ما را بیداشون کرداونا را برگردند سرجای اول هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که مادر مارها بچه را برد اما زود برگشت دور قدح ماست چمبر زد با همه قدرت ماستها را ریخت وقتی همه به ما ست ها نگاه کردن رنگ ماست ها زرد بود متوجه شدند که مار به انتقام گم شدن بچه هاش ما ستها سمی کرده بود شیدای اصفهانی [ دوشنبه 88/11/12 ] [ 11:37 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
غاز و لاک بشتی در کنار دریاچه ای با هم دوست شدند با هم قرار گذاشتند هر کدام خا طر ه ای را تعریف کنند غاز گفت من برای رسیدن به اینجا از کوههای برفی گرفته تا جنگلها ودشتهای وسیع مسیر طو لانی را بیمو د ه ام دربین راه که برای استراحت رفتم در کناررود خانه موش کوری را دیدم که کرم شبتابی را با خود همه جا میبرد از او برسیدم برای چه اورا باخود میبری گفت بخا طر اینکه او جلو راه مرا روشن کند لاک بشت درعین اینکه تعجب کرد ه بود گفت اما من از آمیزاد خوشم نمی آید غاز برسید چرا ؟گفت بخا طر اینکه آدمیزاد هر جنبد ه ای را میخورد وبه هیچ موجو دی رحم نمی کند غاز گفت مگر تو در کجا زند گی میکردی لاک بشت گفت فقط میدانم در ایران نبودم نزدیک بود مرا هم مانند خانوا ده ام بخورند که دل را زدم به دریا وحالا اینجا سالهاست زندگی می کنم درهمین وقت صیادی قلب غاز را نشانه گرفت که لاک بشت به غاز خبر داد وغاز برواز کردو رفت اثر شیدای اصفهانی [ دوشنبه 88/11/12 ] [ 11:17 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |