http://SheidayeEsfahani.ParsiBlog.com | ||
دلم جذب نگاهت مست بگریستشدم محو جمالت سخت بگریستز، خود بیخود شدم من از خیالتچنان دلشد خرابت مست بگریست
بیا ایدل که ..نقد عشق بازیمز. عشق ومعرفت .ما سر فرازیمچنان گندم بزیر سنگ هستیبمیریم .... وحیات از نو .بسازیم
آندم که دلم ز،عشق ونامت دم زددنیای مرا.زبیخ وبن برهم زدتنها و غریب بیقرارو مجنونمجروح شدم به جان من مرهم زد
بربام بلند آسمان جای من استمعراج شکوه کهکشان جای من استمن آمده ام .. چند روزی اینجااین باغ جهان توگویی زندان من است
خواهم بنویسم ز. تو با آب گلاببر روی طلا و سیم هم بازرّناببر روی نگاه وچشم گوش دل خودبر ....روی تمام برگ های یک کتاب
خورشید چو قلب نازکم را بوسیدناگاه ........گلی کنار قلبم روئیدپر گشت وجود من پر از عطر گلبشکفت گل و عطر بعالم پاشید
من در شب غم ستاره ای را دیدمدر کنج دلش شراره ای را دیدممی رفت بسوی کهکشانهای بلنداز روی مهش ...برگ گلی را چیدم
می روم همره بادسحری رقص کنانتا فراسوی افقهای طلایی امشبمی شوم خارج از این بودن خویشتاشوم محو درآن بزم خدایی امشب
من آن اشکم ز. چشم کوهساراندمادم قطره می بارم چو باراننگیرم لحطه ای آرام ... از شوقصفا بخشم.... بدشت ولاله زاران
شاعر بانو صدیقه اژه ایمدیر وبلاگ شیدای اصفهانی
[ چهارشنبه 102/6/1 ] [ 11:42 صبح ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
هرچه بودیم وبود رفت وگذشتغم وشادی چه زود .رفت وگذشتآنچه باقی است داغ عشق توبوددل وجان را ربود، ورفت وگذشت
دل را بتو دادم بخدا پس نستانماز پرتو عشق توشد آسوده روانمبی عشق جهان فانی وهیچ استاز من بپذیر این دل و بی تو نتوانم
دلم رابتو می دهم هدیه ومی رومبراه تو ......از خویشتن بگذرمتو بپذیر این هدیه از آن ...توستتو تنها انیس منی ........دلبرم
هست عالم مثال .. .... ..آئینهخوش خرم جمال ......،.،،آیینهدر فراز و فرود.... با هرکسمی شود پر ملال ...........آیینه
اب وآیینه را ........جلا دادیبهر هر درد تو ...دوا دادیدل من را ز. من گرفتی توبا غم . عشق خود صفا دادی
شاعر: بانو صدیقه اژه ایمدیر وبلاگ شیدای اصفهانی [ چهارشنبه 102/6/1 ] [ 11:14 صبح ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
روی حقیقت علی است،پیر طریقت علی است ،شاه شریعت علی است ،در همه دوران خویششاه غیورم علی است ، میر صبورم علی استنور صدورم علی است ، آب حیاتم علی استراه نجاتم علی است ،صدیقه اژه ایمدیر وبلاگ شیدای اصفهانی
[ یکشنبه 102/5/29 ] [ 9:54 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
در فراسوی خیال ،آفتابی نور وگرمای امیدی،عالمی داری تو . همه جا را گشتم ،زیر ورو کردم ، منوگذشتم از آن چه حصارتنگی ، نام آن دنیا بود .مثل ومانند عقاب بال وپر بگشودمدر فراسوی جهان ، هرچه دیدم همه هیچ ،پشت سر را دیدم همه یک نقطه کوچک شده بود ،در گذر گاه زمان ، دل من در تپش مهر تو بود ،وتورا می جستم .همه جا بودی تو .ومرا می خواندی ،من تورا می جستم . نام تو ورد زبان در رگ ثانیه هاعشق باران می کرد ، وچه غوغایی شد .نور وظلمت با هم وتو سرشار طلوع بر افقهای دلمتابیدی. ومن آنجا ناگه بال پر سوخته خود را دیدم،افتادم از پا وشدم قطره اشکی ناچیزهق هق گریه ی من کرد غوغا بر پا .وتو گفتی که بیاونوشتم با اشک روی هر برگ گیاه عاشق تو هستموتورا دیدم من صد هزاران هزار کورباد!چشمی که ندیدست تورامشعل عشق تو تابان همه جاستهمه جاست،
صدیقه اژه ایوبلاگ شیدای اصفهانی
[ یکشنبه 102/5/29 ] [ 9:45 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
قله های یخی تمدن غرب یکی ،یکی در حال ذوب شدن است .نسلهای آینده می آیند ومی روند .زندگی می کنند ومی میرند جنگها وکشتارهای بزرگ براه می اندازند وبه آن تداوم می بخشند .اینها به خاطر این است که هنوز بشر به بلوع انسانی نرسیده هرچند دارد باسرعت بسوی رفاه با ابزار تکنولوژی گام برمی داردبشر امروز در ساخته های ذهن ودست خود اسیر وگرفتار شده تا جایی که واقعیت وجودی خودرا بدست فراموشی سپرده وهر روز برای پر کردن این خلای عظیم بدنبال سرگرمی های فریبنده دست ساز خود دل مشغول داشته تا عمر راسپری کند .صدیقه اژه ای مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی [ یکشنبه 102/5/29 ] [ 6:46 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
چه می خواهی از ایندل. دل خراب استمیان وصل وهجران بی قرار استندارد کتج......... این ویرانه کس،جایکه آه و ناله هایش بی شمار است
چون شیشه مرا شکسته ای وای به توپیوند. مرا گسسته ای .. وای به تودر کوره ی غم گداختی .. جان ودلماینک چه خوش نشسته ای وای به تو
تا سکه جان بنام تو حک زده اندعشق ......ازلی بنام آدم زده اندهم روح به تن گره زدند پیوستندبا عشق تو آتش به دوعالم زده اند
رفتم که برون روم ز، هرچه هستمبشکست دل وز، دست شد از دستمخندید چوگریه های بی حاصل منمستانه به جمع بیدلان .. پیوستمصدیقه اژه ایمدیر وبلاگ شیدای اصفهانی
[ جمعه 102/5/27 ] [ 9:10 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
به پیشانی دل نامت نوشتند همی برسینه پیغامت نوشتندبکنج دل غم وسوزی نهادند گلم را باغم عشقت سرشتند
میان آب وآتش خاته ی من پریشانت دل دیوانه ی منز،هجران غمت گریان ونالان نظر کن بر دل ویرانه ی من
من شبگرد را دیوانه کردی به گرد شمع جان پروانه کردیپروبالم بآتش سوختی خوش مرا ازغیر خود بیگانه کردی
سکوت خانه ام لبریز بویت دل دیوانه ام در آرزویتنفسهایم پر از عطر گل یاس دل و جانم فدای تار مویتبکوی عشق بازان جان ببازم به مهر وعشق خوبان من بنازمدل ودین باخته کفر ونه ایمان به پیش حضرت حق سر فرازممیان باغ دل تو خانه داری به کنج سینه ام کاشانه داریبباغ ودشت جانم ای گل یاس خبر از عاشق دیوانه داریدلم با یاد تو ..... آرام گیرد وجودم.. از لب تو کام گیردروانم باتوسرشاراست وآرام چو شعر نابم از تو وام گیرد
صدیقه اژه ای مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی [ جمعه 102/5/27 ] [ 6:52 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
با خیال بلند........ در پرواز آسمان،،، آسمان گذر کردمکهکشان کهکشان بسیروسفر از زمین رفتم وسفر کردمآنچنان دور شد دل از اینجا ناگهان پشت سرنظر کردمیک زمین خاطرات بود ونیاز همه را از سرم به در کردمناگهان موج شعله ای دیدم رفتم وبی امان خطر کردمهمچو شاهین باوج بال بلند همه جا... را بزیر پر . کردمآخراین شعله چیست؟ تادل دل آشفته پر..... شرر کردمعرش.خون دل خوردم همی ماندم خواندم ودیدم وز.بر کردمشعله آهیست.... از دل عالم گو که من هم شق القمر کردمشعله آهی ز، آدم و ... خاتم همه رادیک به یک نظر کردمآخر آن آه سینه ی من کو به گمان اینکه من ضرر کردمسوزجان آتشی شد ازدل من سر ز. غم زیر بال وپر کردمآهها یک به یک ..نمایان گشت آه دل را ز. اشک .... تر کردمعرش رحمان چه شوروحالی داشت با چه شوقی بدان سفر کردمآتش افتاد هستی ام را سوخت آمدم...... هم تورا خبر کردمآه دل سوز و اشک .. شیدایی با غم عشق شب سحر کردمهرچه دارم ز، لطف یزدان است غیر مهرش برون ز،.. سر کردمصدیقه اژه ای مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی [ جمعه 102/5/27 ] [ 2:6 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
دنیا برای حصرت زهرا وفا نداشتجز درد و داغ مصیبت صفا نداشتبرخاندان اهل بیت جفا وستم نمودجز کبر و .... کینه وبیدادها نداشتصدیقه اژه ای مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی [ شنبه 102/5/21 ] [ 9:50 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
دنیا غم و جفای تو با جان چه می کنداین تلخکامی سستی ایمان چه می کندکام تو شد .به کام پلیدان .. روزگارزخم وغم وجفای تو با جان چه می کند
دنیا توسکه دورویی ،یک روی تو عیانپنهان ز،خلق روی دیگر تو صاحب زمانایکاش طلوع فجر رهایی .رسد ز،غیبتو برتر از بهشت شوی روح جاودانصدیقه اژه ای مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی [ شنبه 102/5/21 ] [ 9:46 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |