امشب لحظه های خلوتم را به آسمان خدا گره زدم نگاهم ودلم توآسمان بود .آنهم آسمان آبی که نور ماه زیبایی آن را صد. چندان کرده توخاطرم چند تا عکس بیاد ماندنی از آن ذخیزه کردم

توی هوای پاک وسبک نفس کشیدم

مدتها بود که این هوا را نداشتیم کلی با محبوب جانم راز گفتم

با آن کسی که قادر است وسرنوشت آفرین است

تغییرات را رقم می زند غبار ازطبیعت واگر بخواهی از دلها می شوید

امشب من بودم خدا گلویم پر از نوای دعا بود

برای سر زمینم مردمم خودم وحقیقت برای کسی که از همه شکوه عظمت هستی برتر است

برای آمدن یوسفی که در انتظارش هستیم

اگر او بیاید چه خواهد شد. خدایا خدایا اشکم در آمد .

امشب شب زیبایی هاست

امشب آیینه ای از انعکاس جمال است

وجلال جبروت.

من از لبه های نازک ابر دارم

مناظر با شکوه یک شب را مشاهده می کنم

وتوکجایی اگر حواست نبوده برو زیر آسمان به ایست

نگاه کن دعا کن بسیار زیباست

دلت لبریز از ستایش معبود می شود وهمه وجودت سر شارانرژی 

اثر صدیقه اژ ه ای                                  مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی