http://SheidayeEsfahani.ParsiBlog.com | ||
چند سال پیش بدفتر انجمن آمد وضعیت روحی ناهنجاری داشت می گفت تازه از بیمارستان مرخص شده ام حدود پنجاه سال داشت همسرش را از دست داده بود می گفت توی صورت عروسم اسید پاشیدم بخاطر این که شکایت پسزم را کرده بود وزندانش کرده بودند می گفت با خدا قهرم من نماز نمی خوانم خدا مرا بدبخت آفریده است وقتی وارد انجمن می شد طلبکارانه برخورد می کرد همه عقده اش را سر کادر دفتر خالی میکرد حرف حساب که نه هرچه میخواست ونیازش بود به او میدادیم تازه میزد زیر گریه وگاهی بد زبانی می کرد مدتها گذشت به همکاران گفتم کمک کنید به او آرامش را برگردانیم وقتی سر کلاس قرآن بودم روی صندلی کنار کلاس می نشست. با هیچکس روی خوش نشان نمی داد .کار آسانی نبود ازین افراد کم نیستند یک پسر روانی هم داشت هر روز هزینه دارو ونسخه غذا لباس را بهانه می کرد تا چند سال همه ما سعی کردیم روشهای مختلف را بکار بگیریم به اومی گفتم روبروی من بنشیند به حرفهایش گوش میدادم وقتی تمام می شد اشکهایش را پاک می کرد میگفتم نوبت من است به حرفهایم گوش کن روش تشویق ولبخند محبت را سر لوحه قرار دادم وگفتم من بتو اعتماد دارم تواین کار راانجام می دهی اومقاومت می کرد نه من اعصاب ندارم نماز بخوانم برای خدایی که من را بدبخت آفرید .هربار هرجلسه با اخلاق خوش تحملش نمودم تا این که یک روز به اوگفتم من تنها برای خدا ورضای اودارم تحمل می کنم همانکه اگر اراده کند هستی من وهمه عالم را طومارش را در هم می پیچد واگر بیمار شوم شفای من دست اوست ومن نماز برای خودم میخوانم که از او ورحمت او دور نشوم وبدام شیطان نیفتم دیدم رنگش عوض شد وگفت حالا شما می گویید من در دام شیطان افتاده ام با تامل گفتم حرف چه کسی را میشنوی صدای چه کسی در گوش توطنین افکن است خدا می گوید فحش نده دروغ نگو عصبانی نشو آرام باش من با توام این کارها را انجام میدهی به فکر فرو رفت وگفت درست است شیطان مرا گول زد اسید در صورت عروسم بپاشم ودروغ بگویم واوار بزنم بد دهنی کنم ونماز نخوانم با این مطلب جابجا شد وگفت اگر بخواهم خوب بشوم می توانم گفتم بلی درستکاری را شروع کن او رفت ومرتبه بعد که آمد گفتبعد از سالها دوباره روبه قبله ایستادم نماز خواندم از وقتی نماز می خوانماحساس خوشیپیدا می کنم اورا تشویق کردم وباز ادامه دادم تا این که امروز وقتی مستمری اورا دادم همکارم گفت روز تعطیل از قصاب گوشت نصیه کرده امروز رفت قرضش را داد وبعد میوه فروش هم همین را گفت این فرد بقدری مودب رفتار میکند که 180درجه با آدم قبلی تفاوت دارد وخدا را شکر مسول انجمن مددکاری حضرت رقیه خاتون س اصفهان مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی [ چهارشنبه 93/1/20 ] [ 12:0 صبح ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |