http://SheidayeEsfahani.ParsiBlog.com | ||
این قطعه رابیاد برادر جانبازم سرودم الهی هیچکس داغ برادر نبیند آنهم برادری که برایش مادر ی کرده باشد،برادر عزیزتر ازجانم که بعد از فوت مادر تمام حواسم پیش او بود .اخر اونیاز .به محبت مادر داشت، من تکیه گاهی برایش بودم ، بنده سه چهار سالگی به بعد در مسیری قرار داشتم که در تقدیر نهائم شاید رقم خورده بود، باهم بزرگ شدیم . او مشعول به تحصیل بود من بخانه بخت رفتم بعد رفت سربازی با فرمان امام از سرباز خانه فرار کرد،رفت قم از مراقبین امام بود بعد هم عازم لبنان شد چندین ماه طول کشید ،بعدهم عازم کردستان شد پایش آسیب جدی دید مسئولیت بنیادجانبازان مدیریت بیمارستان ومتخصص بیهوشی بود او عاشق امام حزب الله جانبازان بود ازدواج کرد از نظر خدمت رسانی اخلاق رفتار زبانزد خاص وعام بودخدایش رحمت کنداوبدونه هیچ چشمداشتی خودش راوقف رسیدگی به بیماران معلولین جانبازان کرده بود، مجاهدانه ازاین عالم پرکشید ومرا .داغدار خویش کردنام قطعه عقاب تیز پروازنمیدانم چه شد که در آتش صاعقه سوختیتویی که شهپر بالهایت دلها را به ترنم وبهار محبت رابه ارمغان می آورد،تویی که زمستانهای سرد باوجودت گلزاریپرشکوه می شد چه شد عقاب تیز پروازمکه در آتش سوختی به کجا پر کشیدیچه سخت است تورا ندیدن،سنگینی .غمت رابا تمام وجود م احساس می کنم .دیگر یارای سخن گفتن ندارم .برپوچی این دنیا می نگرمدنیایی که هنوز نیامده باید آن را رها کنیوهنوز دل نبسته باید از آن بگسلی دنیایی که شب وروزشبسیارکوتاه است ،بی وفایی بی تفاوتی در آن نمی ارزدوچه زشت وکج اندیشی. در این مدت کوتاه راستیجای تاسف دلرد وجای حسرتصدیقه اژه ای مدیر وبلاگ شیدای اصفهانید
دیوان گلشن سحر
[ چهارشنبه 02/1/30 ] [ 9:38 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |