http://SheidayeEsfahani.ParsiBlog.com | ||
شیطان گفت :شما آدمها دائم مرا لعن ونفرین می کنید بازبان از من بیزارید ولی در آخر هرکاری که من پیش روی شما جلوه بدهم انجام چشمو گوش بسته انجام می دهید تازه خوشحال هم می شوید غافل از اینکه در دام من افتاده اید وقتی متوجه می شوید که دیگر کار از کار گذشته است هر لحظه میلیونها ادم را بدره های مهیب نابودی وسقوط اخلاقی روانه می کنم ،من اینها را مجبور نمی کنم ،با پای خودشان می روند .بسیاری از آنان سرشان به سنگ می خورد می خواهند بر گردند خنده ام می گیرد بیچاره های فریب خورده . به اوگفتم ،تو که هربلایی بخواهی سر ادنها در می آوری برا یچه اعتراص می کنی ،به نطر من حقت هست که که مورد لعن ونفرین قرار بگیری . تو از اول خلقت کام آدم را تلخ کردی نگذاشتی اب خوش از گلویش پایین برود آبروی آدم را در بهشت بردی ازکسوت لباس بهشتی خارج شد در روی زمین هبوط کرد در روی زمین صدسال از حوا دور ماند بعد هم وه قایبل هابیل را کشت وهزاران فتنه دیگر که براه انداختی آنوقت انتظار داری مورد لعن نفرین قرار نگیری شیطان گفت: این من نیستم که این بلاها را سر آدمها آوردم خوشان مقصرند گفتم چطور ؟گفت خداوند عالم را براساس حکمت خلقکرد ه برای هرکار تدبیری نموده برای آدمیان عقل وخرد پیامبر کتاب راهنما فرستادهتا دایم به ادم یاد آور شوند وفریب مرا نخورند آنها خودشان را بکری زده دنبال من می دوند البته انها هم مرا لعن ونفرین می کنند ،ومن نمیدانم این دیگر چه صیغه ای هست ، برای همین از دست ادمها دلم خون است ،گفتم توکاری به لعن نفرین انها نداشته باش گفت : مگر می شود ،یک وقت جمعیت عظیمی را تا لبه پرتگاه جهنم با خوشحالی وزحنت سوق می دهم اما یکی یا چند تایی با قدرت ایمان واراده بر سرم فریا می کشند با من اعلام جنگ می کنند واز بین جمعیت ،بسیاریبه سمت وسوی او انان می روند ،سنگ سیاه روی وسوسه های من می گذارند البته لشکر خدم حشم من آماده باش هستند در مقابل انان می ایستند وبسیاری بقول این آدمها بشهادت می رسند وتازهاول بهم ریختگی من ولشکزواعوانم می شود هرجا قدم می گذارم سخن از شهید وشهادت استمردم عزاردارتد یادخداوصدای خدا در همه جا طنین افکن می شودتا جایی که خدم حشم من از انجا می گریزندواینجاست که لعن ونفرین هزاران نفر انسان مانع وسدی عظیم برای احاطه کامل من می گردد واینجاست که بحال شور بختی خود شیون زاری می کنم ،به او گفتم بدبخترین موجود خلقتی خودت را به چه روزی انداخته ای .گفت :میدانم ولی چکنم ،خودم نیز گرفتار عجب غرورخانمانسوز شده ام.چنانچه بسیاری از آدمها گفتم: تو عیب بزرگی داری وه آدم ندارد تعجب کرد .سیوال کرد ؟چطور گفتم : آدم گناه کرد ولی زود پشیمان شد وتوبه کرد ،تو گناه کردی وعصیان نمودی روی نخواستی گناه خود را بفهمی بگردن بگیری خواسته خود را حق دانستی گفت :منم به همین خاطر از دست ادمها عصبانی هستم هر گناه که می کنند استعفار نی کنند پشیمان می شوند ،به او گفتم خداوند لعنت کند تورا تاقیامت حسابت با کرام الکاتبین است ،
پروردگارا مارا ببخش به گناهانی که دانسته وندانسته پنهانوآشکار انجام می دهیمکه تو بخشنده ای مهربانی یا ارحم الرا حمین
اثر صدیقه اژه ای مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی [ چهارشنبه 103/8/30 ] [ 5:11 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |