http://SheidayeEsfahani.ParsiBlog.com | ||
دوسال ی بود یک بیماری مرموز به سراغم آمده بود بطوری که نزد هر پزشکی میرفتم بعد از چند نسخه وآزمایش مرا به متخصص معرفی میکرد متخصص غدد مغز واعصاب و...علاوه براین مسولیتهایی که به عهده داشتم با مشکلات دیگر دست بدست هم داده بود ومن داشتم کم کم نا کار آمدی و از دور خارج شدن را احساس میکردم بخصوص وقتی فوق تخصص کلیه گفت جانم تومثل ماشینی هستی که اوراق شده وقتی از مطب بیرون آمدم جنازه خودم را روی دست مردم میدیدم .آنروز سپری شد به دلم برات شد بزیارت آقای مجلسی بروم وقتی مرا بردند بعد از زیارت ودعا کنار دیوار باسختی نشستم خانمی آمد به آخوند پیری که عمامه سیاه وشال سبز برگردن داشت پولی داد وسفره ای گشود گفت روضه حضرت رقیه را بخوان بانوان دیگر هم امدندآنجا منهم متوسل به این سه ساله امام حسین شدم شفایم راخواستم عصر همانروز قرار آندسکپی داشتم بعد از آنجا مرا بخانه بردند منهم نذر کردم سفره حضرت رقیه بیندازم وخدارا شاکرم که توسط این سه ساله امام حسین شفا یافتم.از آن به بعدبا توسل به ایشان مشکلات برطرف گردید تا زمانی که عاشقانه تصمیم گرفتم انجمن مدد کاری بنام ایشان تاسیس نمایم که در آن خدمات خداپسندانه یاری محرومان نیازمندان جوانان کودکان ومشکلات مالی وگره گشایی مشاوره رایگان انجام بدهم وخدا را شکرکه توسط همکاران پاک طینت ومخلص وعاشقان رقیه س تا کنون توانسته ایم به مردم بسیاری خدمت کنیم وآنان را از سقوط ودرماندگی نجات بخشیم اما خادمه آری این مانیستیم که مشکل گشایی میکنیم نظر وعنایت پروردگار عالم ودستان کوچک این معصومه عزیز است این زهرای کوچک این معجزه گربی مانند سه ساله ای که علمائ صلحائ ابرار به او ارادت خاص دارند ومن خوشحالم که من ودوستانم را به آستانه خدمتش پذیرفته است خدا کند تاهستیم در خدمت این عزیز دردانه ،بنام بلند او کرامتهایش باقی باشیم اما حقیقتا هر بار ما از ایشان کرامتها دیده ایم یکبار نشده برای خدمت در بمانیم وسر گردان شویم . این عجیب نیست اثر صدیقه اژه ای مسول انجمن مدد کاری حضرت رقیه خاتون اصفهان مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی [ جمعه 91/11/20 ] [ 8:51 صبح ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |