سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://SheidayeEsfahani.ParsiBlog.com
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

دوستی میگفت سالها پیش شاید قبل از انقلاب آخوندی را از شهر دعوت میکنند به روستایی این آخوند میرود منبر لابلای حرفهاش به مردم میگویدخدا شمارا بیشتر ازهمه دوست داره تا جایی که خارجی های بی پدر ومادر را نوکر شما قرار داده بیچاره ها میروند از عمق زمین با هزار مشقت برای شما نفت استخراج میکنند وبعد راحت بدست شما میرسانند ومردم هم صلوات میفرستندبهمدیگر میگو یند راست میگه آقا .اما این مطلب را نوشتم تا تفاوت تفکر حضرت امام وروشنگریهای مقام معظم رهبری واین که امام فرمود (شما میتوانید وباید بتوانید) را قدرش را باید بدانیم تغییرو تحول بسیار بزرگ ومهمی رخ داده است .اما مردم روستا ها هنوز هم حتی شهر نشین ها در این مورد بخصوص آخوندهایی که دعوت میکنند مشکل دارند. خودم چند سال پیش رفتم خانه هنرمندی بسیار بزرگ آخوندی را دعوت کرده بود که ایشان استدلال وتوجیه گری هایی برای قمه زدن وصواب آن میکرد. به روستایی رفتم زن آخوندی را دعوت کرده بودند که از اول جلسه تا پایان میگفت صلوات بر مش حسن ابراهیم صغری بگم وغیره بفرستید این خانم اسمها را از قبل نوشته بود وکار هر هفته که می آمد این بودو اگر کسی تازه از دنیا رفته بود به لیست این آخوند خانم اضافه میکردند اودروغهایی هم میبافت که ما ازجلسه بیرون آمدیم وبعدصندوق عقب ماشین را برایش پراز نان خانگی تخم مرغ بومی شیرینی دبه ماست وسیب درختی خیار کردند چند تا خانم هم برای اوبلوز روسری جوراب غیره آوردند .سوال کردم اینهارا از کجا می آورند گفتند همسران اینها میروند قشم وکیش لباس میآورند . چند سال پیش که رفته بودیم آستار در دهانه بازار بزرگ مردی معرکه گیر آمد دوتا جعبه مارگیری داشت یک پسر بچه هم همراهش بود دستمال ابریشمی را به کمرش بست وبا صدای درشتش گفت بگویا امام رضا باروش خاص خودش از این طرف آن طرف قدمهای بلندی بر داشت به پسربچه گفت دستمال را بگیر  جلوی مردم این آقا گفت نفری یک تک هزاری بریزید توی دستمال تا ماری را که امام رضا به اونظر کرده نشانتان بدهم مردم ازتوکیفشون هزاری ها را در آوردند ریختند توی دستمال ومرد شمارش کرد پانزده هزار تومان شداوگفت حق یارتان لاقل پول ساندویچ نوشابه من واین بچه بی پدر در اومد. چند سال پیش به مدرسه ای دعوت شدم که جلسه ختم انعام بود همه خانم بودندآخوند جلسه یک خانم آبادانی خوش صدا بود از را ه اومد با احترام تکریم. جلسه شرو ع شد در وسط ختم قرآن بود که برق رفت هواگرم شد این خانم بدون بلندگو شد. اما مطلب ناراحت کننده این که قرآن بغل دستی را گرفت باصدای خوبش خوند ولی با قرآن خودش شروع کردباد خودش رابزند.من به اوگفتم این کار درست نیست. متاسف شدم. از این که ما هنوز مشکل درک مفاهیم وعملکرد درست داریم. گاهی احساسی وآنی عمل میکنیم به عمق توجه نداریم .  خیلی ها با اسم امامان معصوم درو دکان باز کرده اند ومردم متوجه نیستند مردم قلبا عاشق اهل البیت هستند . این محبت حیف است مورد سوائ استفاده شیادان قرار گیرد باید کاشناسان معتقد ومتبحر ودلسوز  به مردم آگاهی بدهندچرا؟که مردم تشخیص درست را از دست میدهند. مطلب مهم این که روی اذهان مردم کار درست فرهنگی باید بشود به امور مهم وارزشمند واقعی باید توجه کنند نه آنی به همین مردمی که پول برای هرچیزی میدهند اگر بگویی امور فرهنگی وپروزه تحقیقی علمی اجتماعی داریم که به نفع همه مردم هست یک پانصد تومانی نمیدهند

 

                                          اثر صدیقه اژه ای             مدیر وبلاگ شیدای


[ پنج شنبه 90/12/4 ] [ 1:27 عصر ] [ صدیقه اژه ای ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 748
بازدید دیروز: 649
کل بازدیدها: 1145642
دانلود فایل با لینک مستقیم