http://SheidayeEsfahani.ParsiBlog.com | ||
چو آن نقاش صورتگر جهان را رنگ ورو بخشید ،به روی بوم خود یک پرتوی ازنور خود پاشید ،وهر ذزه ز، نورش شعله ای گردید ،تابندهامید وعشق عالم را دگرگون کرد ز، آهش عرش شد برپا ز،اشکش چشمه ودریاز، لبخندش جهان خرم ز، گرمای نفسهایش هزاران مرغ خوش الحان ،ز، اخمشکوهها برپا ،ز، عشق وشور درون سینه ها غوغا، جهان از قلب عشق جوشید وشد برپا تمام بوم او پرگشت ،از اشکال گوناگون وآدم ازمیان آن همه بشکوه زیباییقدم بگذاشت بر دنیا ،پریشان وپشیمان بود بیرون رانده از جنت جدا افتاده از حوا وگریان بود بس نالان ،خدا هم شاهد آنها به اشک چشمشان بینا ودستان پر از مهر هنرمندش برای آفرینش بود بی همتا ،به سوی خلق مهرش سایه افکندهبزیر گوش آدم گفت : با نجوا که ای آدم بیا اینجا ،،بیا ایتجا ،،صدیقه اژه ای مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی
[ دوشنبه 100/4/28 ] [ 10:33 صبح ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
با این کلمات، استاد از من خواستشعر بسرایم،شب، سکوت ،رجعت،خمیازه ،،قایق ،پنجره ،خلسه ،ملکوت
شب ازسکوت دل انگیز مست بی تابمسکوت وخلسه رجعت ز،سر بردخوابمشب ازخیال تو لبریز،می شود جاممبه بال عشق چو آواز اوج میخو انمشب ونسیم فرحبخش و آه بیداریبه گریه های سحرگاه ناله وزاریشب وخماری وخمیازه های درد آلودپرنده دل من پر کشیده تا ملکوتمنم غریق به دریای عشق غوطه ورمبهر کجا نگرم جز تو نیست در نظرمکجاست قایق امنی در این پریشانیکجاست، ساحل امید وصبح نورانی
هلا که پنجره شب به روی من بازاستهزارنکته درآن است وذکر دمساز است
به گریه های غم آلوده بسکه میمویمچوشمع خنده زنان ترک جان وسر گویم
شکسته بغض گلو گیر پر تمنایمز، داغ غربت وهجران دمی نیاسایم
صدیقه اژه ای وبلاگ شیدای اصفهانی
[ دوشنبه 100/4/28 ] [ 10:11 صبح ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
شب چنان مست شوم از ، خم صهبای سکوتبیقرارم همه شب محو تمنای سکوتفارغ از هر خودی وبی خودیم من هر شبتا که از دل شنوم نغمه ی زیبای سکوتمی خرامم چو از این جسم وزین من بیرونمی شوم هم نفس و همدم و همتای سکوتخلسه ای هست در آنجا می نابی دمسازجرعه ای نوش کنم ، از خم لبهای سکوتهست شیدا شب تو وقت دعا راز و نیازدیده بگشای وببین عالم و دنیای سکوتبس فرحبخش بود لحظه ی الهام و پیامهرچه آنجاست همه محو تماشای سکوتصدیقه اژه ای مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی
[ دوشنبه 100/4/28 ] [ 9:53 صبح ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
اصفهان قلب نقشه ی ایرانتا ابد تو بمانی جاویدانمظهر کاروکوشش ودانشمامن خیر ونیکی واحسانشاعران تو یکه در عالمعاشقان ولایت وایمانمهربان مردم ،تو نام آورپیرو راه حضرت سلماندستگیری کنند یاور همپیشتازند در همه دورانفاطمی مسلک وعلی باورهمه جاحاضرند در میداندرهنر بی نظیر وبی مانندشاعرانش فروغ جاویدانسرور شهرهای عالم باشاصفهان شهر نیک اندیشانشهر شیدائیان جان برکفحافظ توست محف قرآناثر،صدیقه اژه ای وبلاگ شیدای اصفهانی [ دوشنبه 100/4/14 ] [ 11:28 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
ای همه هستیم فدای تو بادشوروسرمستی ام برای تو بادداغ توتا ابد ،به کنج دلمخانه ی دل پر از وفای تو باد ،روز وشب ناله میکند ای مرغمرغ دل هم سخن سرای تو باد ،در دل وجان قیامتی برپاستدل وجان محو در لقای تو بادگر ، چه خون گشته این دل تنگمروح وجانم پر از صفای تو باد ،
صدیقه اژه ای
کتاب آتش مهر وبلاگ شیدای اصفهانی
[ دوشنبه 100/4/14 ] [ 11:18 صبح ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
امشب ای غم میزنی تو چنگ برجانم ،آتشی افکنده ای کردی پریشانم ،تاروپود من نگر ،صدناله دارد تاسحرگاهانناله ام پر کرده عالم را نگر ، سر در گریبانم،امشب ای غم ،یک خیال تازه در سر کن ،تا ببینی در میان اشک خندانم ،در طلوع فجر می نوشم شراب ناب راشاهدی امشب گواه درد و درمانم ،امشب ای مطرب بزن چنگ و نوا آرامدر بهار عشق میمیرم ومیرویم ومی مانم
صدیقه اژه ایکتاب آتش مهر مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی [ دوشنبه 100/4/14 ] [ 10:44 صبح ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
در فصل بهار غنچه می خندد مستهم جام شراب ساقی دارد در دستدست همه کائنات ، در دست هماز داغ غمت جام بلورین بشکستنوشیده شراب وآتشی بر دل و جاندیدم که خمار توام از روز الستاثر صدیقه اژه ایمدیر وبلاگ شیدای اصفهانی [ پنج شنبه 100/4/10 ] [ 11:38 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
منم پائیز وهم فصل بهارممثال ابر گریان بیقرارمقرارم رفته ازکف درره دوستتمام ولحظه ها را می شمارم
سحرگاهان شدم شمع فروزانبکوی عاشقان و می پرستانچنان گریان وخندان تادم صبحشده دل بیقرار ماه تاباناثر صدیقه اژه ایمدیر وبلاگ شیدای اصفهانی [ پنج شنبه 100/4/10 ] [ 11:31 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
بی راهه رفته هرکه بجز راه عشق رفتدر راه عشق همدم دمسازم آرزوستوقتی که میل به عالم بالا کند دلماز عرشیان ترنم آوازم آرزوستشیدای آن جمالم محو پیام اوپیغام سر به مهر پر از رازم آرزوست
صدیقه اژه ای وبلاگ شیدای اصفهانی [ پنج شنبه 100/4/10 ] [ 11:25 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
الم و رنج ودرد من گمشد در گلستان با صفای تورخت بربست غصه از جانم تاکه دیدم بجان بقای توتشنه همچون کویر سوزانی تشنه ی بارش وفای توابر روحم تورا صدا می زد چه کشیدم من ازجفای توساقه ی نازک خیال من بوسه میزد به پیش پای توجانمآتش گرفت وشدفانی هستیم گشت هم فدای توقلب من غرق در محبت شوق اشک میریخت دل برای توآفتابی تو ای همیشه امید همه عالم پر از نوای توهم ذرات گرد تو به طواف از نفسهای دلگشای تومن کیم؟ هیچ هیچ هم فانی لیک بشنیده ام صدای تودیده ام من فروغ جلوه ی تو مست مدهوش نغمه های تونروی تو برون ز، خانه ی دل خانه ی دل بود سرای تومی فروشم تمام هستی خود تا دهم جان وسر بپای تو
صدیقه اژه ای وبلاگ شیدای اصفهانی
[ چهارشنبه 100/4/9 ] [ 12:10 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |