http://SheidayeEsfahani.ParsiBlog.com | ||
وقتی کوچک بودم خیلی دوست داشتم شاعر ونویسنده باشم .از وقتی خواندن نوشتن یاد گرفتم بهترین سر گرمی من مطالعه بود ونوشتن گاهی چیزهایی می نوشتم که خودم هم از آن سر در نمی آوردم داستانهای تخیلی اما ازین کار زود خسته می شدم ومی رفتم سراغ کتابهای شعر و میخواندم تاا ینکه اولین انشائ را در سوم ابتدایی نمره بیست گرفتم واز آن زمان انشاء نویس بچه های کلاس شدم خیلی از آنها نمیدانستند وبرخی سختشان بود من کمکشان میکردم املاء هم نمره من بیست بود اما در ریاضی علاقه چندانی نداشتم به نقاشی هم علاقه داشتم اما این مطلب را گفتم تا بگویم بلاخره یک روز اشعارم را در جمع بزرگی از محفل ادبی دانشگاه خواندم وموردتوجه قرار گرفت. روز خوبی بود.انگار. بال پر در آورده بودم وقتی از محفل ادبی بیرون آمدم داشتم پرواز میکردم .وبعد هم صدا وسیما محافل ادبی و کار کردم تا به این نتیجه رسیدم بایدبه تزکیه نفس هم توجه کنم. بگذریم اما خاطرات من این که خانمی ازآمریکا آمده بود بدفتر کارم وقتی چیدمان دفتر را دیدمعترض شد شما کارخیر را برای انسانیت بکنید. نه اسلام عربی ناراحت شدم. ولی با خونسردی گفتم. منظور گفت. .این همه آیه حدیث عکس مذهبی بدیوار انجمن زده اید شما روح ملی ندارید. تعجبم بیشتر شد مگرایران اسلامی. ایران واسلام از هم جدا شدنی هستند. برای وطن کار کنید .منهم که شعری باقافیه ای وطن سروده بودم در کتاب آتش مهر.اولین اثرم رابه اونشان دادم. یک مرتبه پایش سست شد نشست روی صندلی کنار من آن راخواند وبعد با چه استقبالی گفت. من این را میخرم گفت قیمت گفتم قابل ندارد. ده هزار تومان هفت سال پیش روی میز گذاشت وگفت می برم آمریکا به ایرانیان ودوستانم این شعر وکتاب را معرفی میکنم .خاطرات بسیار دیگر [ جمعه 92/12/9 ] [ 9:29 صبح ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |