http://SheidayeEsfahani.ParsiBlog.com | ||
من از کودکی عاشقت بوده امتوراهمه جا شاهد ناظر خود دانسته اممباد لحظه ای بی تو تمام هستی من ،تمام شعر وشعوری شوق مستی من ،یکروزی که خیلی کوچک بودم بهت فکرمی کردم تو کیستی ؟بزرگ شدم بازم دنبالاین بودم تو کیستی ؟ همه جاحرف تو بود ولیمن تورا نمی دیدم ،نمی شناختم ، با اینحالازته دل باورت داشتم ،اینکه کسی هستی کهسر نخ عالم در دستان قدرتمند توستواین به من نیرو می داد ، ومن هرچه آرزوداشتم بتو می گفتم ،وتو دفترم یا داشتمی کردم وهر بار دفترم را ورق می زدمبا تعجب می دیدم خواسته وآرزویم رابرآورده ای ،شادمان می شدم بوجد می آمدمیکی از آرزوهام توفیق خدمت رساندنبه مردم بود ،می خواستم با تمام وجودهر کاری از دستم برمیاد انجام بدهمابتدا برایم مشکل بود ،شناخت مراجعینخواسته ها نیازهاشون مشکلات عدیده ایکه داشتند ،همکاران دوستانم بودند ، اگرهمه جمع می شدیم بازهم یک چیز کم داشتیم ،اینجا بود که بعد از توکل متوسل به اهل بیت عشدم درهر روز ودرهر کارودر هر حال هفتگی جلساتدعا برگزار ، می کنیم خانمهای محل ودوستان،مادران شهدا در جلسه حضور دارند( ختم صلوات ختم انعام ،سوره مومنونسفره حضرت رقیه خاتون س )و این چقدر راهگشاست،باید خودت باشیتا باور کنی ،چه گره های بزرگی که بادعا وتوسلباز میشه خداراشکردر این راستا مشاهدات عینی ارسال می گرددصدیقه اژه ایمدیر وبلاگ شیدای اصفهانی
[ دوشنبه 101/12/8 ] [ 11:47 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |