سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://SheidayeEsfahani.ParsiBlog.com
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

حال وهوای خوشی نداشت دلش مثل یک  آسمون ابری گرفته بود ابری که پر بارون میخواد بباره ولی شرایط موقعیت جغرافیای زندگیش اجازه نمیداد بغض توگلوش مونده بود از پشت پنجره به بچه پسرهایی کا از مدرسه مرخص شده بودندنگاه میکرد باخودش اهی کشید یاد اونروزها بخیر بچه ها میدیدند وکتاب وکیفشون به طرف هم پرت میکردند ومیخندیدند هوا سرد بود آفتاب بعداز ظهر پاییزی از پشت پنجره اومد آرام روی تختش دراز کشید موبایل او چند بار زنگ زد واون خاموشش کرد اغلب اوقات سری به اس ام اسهایی که براش اومده بود سرس میزد برخی از اونها را که بی معنی بیمزه بود از گوشیش پاک میکرد برخی را جواب میداد مامانش ازتوی پله صداش زد من دارم میرم خونه خاله محبوبه توخونهای مهردادجواب دادفکر میکنم باشم پس هواست باشه وقتی احساس کرد کسی توخونه نیست از جاش بلند شد بادودستش صورتش را پنهان کرد گریست انگار آتشی داشت توجونش روشن میشد وقتی سرش را بلند کردچشمش به نوشته توی قاب افتاد بلند شد اون را چند بار تکرار کرددل تنگش را برداشت رفت طرف قفسه کتابهاش کتاب مثنوی را برداشت با اولین صفهه بشنواز نی چون حکایت میکند از جدایی ها شکایت میکند شروع کرد به شعر گفتن رفت دفترچه یاداشت را برداشت نوشت هرچه که بهش الهام میشد گرمای بدنش را بخوبی احساس میکرد دوبار از روی اون خوند بعد مچالهاش کرد انداخت توی سبد کنار میزش اما دیگر نمیتوانست من کیم مجنون لیلامردهای دوباره نوشت اون توزندگی عشقی ونامزدی با دختر داییش شکست خورده بود وحالااحساس بدی داشت من کیم به ساعت نگاه کردچه خوب من حالا اولین بیت شعرزندگیموسرودم امید میگفت برای شاعر شدن باید خون دل خورد اون خودش شعر میگه خوب بهش زنگبزنم حتما خوشحال میشه موبیل برداشت زنگ زد امید داشت میرفت انجمن شعر به اون گفت توهم بیا مهردادمثل این که دوتا بال در اورده باشه آماده شددیگه حواسش نبود درخانه را بهم زدو رفت وقتی به انجمن شعر وادب اومد یکه خوردبابا این همه آدم فرهیخته من که مثل جوجه کبوترم پیش عقاب آنجا اسم مینوشتند به نوبت نوبت اون که رسید بالکنت گفت من م.من هم ین امروز شاع ر شدم من فقط میتون نم بگ بگم با یک لیوان ذوق وشور اومدم اینجا در همین بین لیوانهای داغ چای را آوردند برای پذیرایی همه شاعر برای اودست زدند وتشویقش کردند

                                                                                        اثرصدیقه اژه ای

                                                                                         مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی


[ شنبه 90/11/29 ] [ 4:55 عصر ] [ صدیقه اژه ای ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 216
بازدید دیروز: 53
کل بازدیدها: 1186642
دانلود فایل با لینک مستقیم