http://SheidayeEsfahani.ParsiBlog.com | ||
ساعت 11بود رفتم از اطاق بیرون سری به حیاط بزنم وهوایی تازه کنم که بادوتا پرنده زیبا روبرو شدم اون میگفت من اولین نفر بودم که دیدم لابلای شاخ برگهایی که روی هم گوشه خانه تلمبار شده دوتا قرقاول کنار هم خوابیدن اول باورم نشد ولی باچند قدم به طرف آنها دیدم درست می بینم اومدم شمارا خبر کنم اعضای خانواده همه تعجب کردند از کجا چطور میگفت در اطراف خانه ماخانه ای نیست بهر حال تمام روز فکرم مشغول شد یکی نظرش این بود که بگذاریم توی حیاط بمانند دیگری گفت نه بابا اونها را درمحلی که مرغ وخروسها هستند بفرستیم ودیگری گفت من تا حالا گوشت قرقاول نخوردم واقعا از شنیدن این خوشم نیامد دوتا مهمان ناخوانده ای که شاید به اینجا پناه آورده اند از طرفی زیبایی این پرنده واز طرفی آدمهای خود خواه وشکمو وبدتر این که میگفت تاحالا چندبار شغالها مرغ وخروسهای اونها را خفه کردن پرسیدم کدام گزینه را انجام دادید گفت جایی برای مراقبت اونها وشاید پرسیدم شاید چی گفت پرورش قرقاول در همین بین بانمکی دوید توحرف گفت بابا منکه میگم این یک شانس خوب است یک هدیه آسمانی شما وخانه شما کجا وقرقاول ،شوخی گفت یادتون هست چند بار دزد بخونه زد .حالا ممکنه آقا دزده پشیمان شده خواسته یک جوری جبران کند وگرنه چطور این پرندها اینجا پیداشون شده.بگذریم گفتم خدا عاقبت کار همه را بخیر کند وعاقبت دومهمان ناخوانده را معلوم نیست سر سفره کی کباب بشن یک قورت پایان کارشون بشه. باز همکلامی گفت .بابا نفوس بد نزن شاید یک سرمایه بزرگ بشن گفتم پناه برخدا من که دوست ندارم اینها آسیب ببینند مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی [ جمعه 91/11/27 ] [ 10:20 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |