سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://SheidayeEsfahani.ParsiBlog.com
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

ای جوان برومند وتوانا خوشا بر احوال تو که بهترین سالهای عمر خود را با هدفی روشن وتلاشی وافر سپری می کنی ،

تویی که سمفونی زیبای بودن را با سر انگشت اندیشه توانا وجوانت می نوازی  بارویاهای شیرین آینده ای روشن،را برای خودت رقم میزنی،قدر وارزش عمر وجوانیت را می دانی  .

 

صدیقه اژه ای       مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی 


[ پنج شنبه 102/2/21 ] [ 10:25 عصر ] [ صدیقه اژه ای ] [ نظرات () ]

مهرمادری یک اسم ونام تنها نیست یک نحله یک محبت عشق واقعی بی شائبه هست . مهر مادری در وجود تمام زنان هست منتها بستگی دار به نگرش وتوجه ومیزان غلظت عواطف انسانی وبزعم من عواطف الهی .زیرا این مهر ازمهر فروزان جاویدان پروردگار جهانیان به انسان عطا شده است .این مهر وقتی ببلوغ واقعی خود می رسد که مادر خود طعم عشق الهی را چشیده باشد

متاسفاته امروز بسیاری از زنان با این نگاه وعشق پایدار الهی غریبه هستند ،وگاهی نوع مادری خود را فقط در رسیدگی به امکانات مادی رفاهی فرزند خلاصه می کنند البته این شامل همه باتوان نیست بانوان فاضل بزرگواری هم داریم در همه جای دنیا که سطحی نگر، نیستند . مهر مادری تا آنجا که خود در آن به یقین رسیده ام مهر ورزی به انسانیت است به همه انسانها نه فرزند خود وابستگان آشنایان ،مهر مادری بهترین هارا برای همه خواهانی ،حتی اگر تورا نشناسند ودرکت نکنند وزبانت را نفهمند ، محبت به همنوع مهر مادری است ،

صدیقه اژه ای    مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی 

 


[ سه شنبه 102/2/19 ] [ 12:20 صبح ] [ صدیقه اژه ای ] [ نظرات () ]

دست بهر کاری بخواهی بزنی باید بداتی هر کار مشکلات وگرفتاریهای خودش را دارد .دنبال نتیجه ورسیدن به مقصد نباش فقط استارت را بزن ،تامل کن ،راه بیفت .مراقب باش .فقط همین.بقولی بی گدار به آب نزن حواست باشد .اگر با حوادث گرفتاری مواجهه شدی خودت را نباز صبر داشته باش .سعی کن ،( زود خستگی) ،(زود رنجی) ،(زود باوری) را از خودت دور کنی .این سه مانع بزرگی برای پیشرفت هستند ،قوی باش .حتی وقتی ته دلت احساس نگرانی وترس داشتی روی خودت نیاور .خودت را دست نگرانی های بی مورد نده، بسیاری از نگرانی هاتوهمی بیش نیستند . حقیقت اینکه برای خودت مادری کن .خودت را نوازش کن .به خودت بگو تحمل وصبر داشته باش . خودت را ببخش دست نوازش بر،سر خودت بکش.با خودت قهر نکن .از  کسی کینه به دل نگیر .کاری که یک مادر مهربان انجام می دهد. بچه اش را زود می بخشد .بهش محبت می کند .

یادت باشد تو مسئول ساختن دنیای خودت هستی .اول خودت بعد دیگران 

تو ملکه کشور وجود خودت هستی.نیروهای تحت فرمانت( عقل وخرد احساس 

عوا طف وغرایز )راعالی مدیریت کن . هستند کسانی که اصلا خودشان را نمی بینند نمی فهمند . ذهنشون پر شده از اینکه فلانی اینطور هست .این را گفت :

تقلید کور کورانه وگاهی ذهنشان در گرو افراد ناسالم نادرست است .

به نظر  می رسد چنین کسانی اقبال خوبی ندارند .عمر از کف داده هیچ بدست نیاورده اند .یک مطلب اینکه من هیچوقت توصیه نمی کنم .نسبت به همنوع خانواده اشنایان بی تفاوت باشید اصلا کار درستی نیست ،

از حال فامیل دوستان باخبر باشید .کاری از دستتان بر می آید انجام بدهید .

ولی سهم خودتان را هم بیاد داشته باشید ،هر انسان یک بار متولد می شود

هر تولد عطایا وموهبتی الهی است . قدر دان روزها ولحظات عمرتان باشید

صدیقه اژه ای       مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی 

 


[ شنبه 102/2/16 ] [ 4:47 عصر ] [ صدیقه اژه ای ] [ نظرات () ]

من تا نیمه راه آمده ام هنوز آرمانهای بلندی در سر دارم ،که با امید وتوکل به خدا انجام بدهم. من هنوز هستم . چه بسیاری از مردم فکر می کنند وقتی بچه هایشان رفتند ،سر خانه وزندگی خودشان باید دست از هر کار بکشند به جبران سالهای گدشته استراحت کنند ،می گویند از سن وسال ما گذشته،اما من اینطور فکر نمی کنم، باید فکر آماده کردن زیرساختهای فکری عملی بقیه عمرم باشم. من تا نیمه راه براساس وظایف وتکلیفم عمل کرده ام (الحمد الله ) قبل از هر چیز سلامتی خودم هست .حقیقت در سالهای گذشته با بدنیا آوردن شش فرزند که اولی آن در چهار سالگی از دنیارفت ،بیاری خدا تمام وقت جوانی سلامتی خودرا برای بقیه هزینه کردم هم اکنون ازبیماری  زخم معده آرتروز ،دیسک  ،پا درد رنج می برم .ورزش اصلاحی استخر فزیو تراپی در مان زخم معده غیر  در مدت چندسال پیگیر شدم ،اما یک لحظه از مرحله دوم دست برنداشتم ایستادم وکار کردم،طرح دادم اجرا شد از لاک تک بعدی خارج شدم ،تنها بفکر خانواده خود نیستم، فکر همه هستم واقعا آنروزه ها وهم اکنون هم برایم دوست داشتنی بسیار بیاد ماندی هستند، خدمت به مردم کار ،برای رشد وارتقافرزندان سرزمینم دستگیری یاری در ماندگان .به این هم اکتفا نکردم ،در عرصه فرهنگ وشعر وادب هم وارد شدم ،گامهای بلندی برداشتم ،از این مهم تر بانوان دختران سر زمینم را برای فعالیتهای اجتماعی دینی فرهنگی فرا خواندم وبایاری خدا هنوز هم دارم ادامه می دهم که (من یتوکل علی الله وهو حسبه )

صدیقه اژه ای    مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی


[ چهارشنبه 102/2/13 ] [ 5:16 عصر ] [ صدیقه اژه ای ] [ نظرات () ]

انچه در این سفر می فهمم.از حالا به بعد باید مراقب سلامتی خودم وهمسرم باشم .فرزندانمان دیگر بزرگ شده اند استقلال پیدا کرده سرگرم زندگی خودشان هستند .آخرین فزرندم که دخترهم هست ازدواج کرده بحمد الله .حاصل تمام رنجها وتلاشهای من وهمسرم ببار نشسته .حقیقت من در مورد تربیت واخلاق رفتار فرزندانم بسیا رحساس هستم ،وبا تمام وجود تلاش کردم وهمسرم برای فراهم نمودن امکانات زندگی بسیار حساس است دراین سفرعروس ها ودامادم همراه ماهستند .برای هر روز یاد داشت می نویسم ، امروز که دارم بوبلاگ قطره ودریا منتقل می کنم برایم بسیار دلچسب دوست داشتنی است ،در مورد اعضای خانواده مکانها پیش آمدها وزیبایی ها همه را نوشته ام ولی در این بخش در نظر دادم دریافت هایم از سفر را بنویسم .

با خود می اندیشم در مورد نعمتهایی که خدابه ما عطا فرموده یک مطلب اینکه هر روز خود را با نماز دعا نیایش صبحگاهی شروع می کنم ،واین به من انرژی توان مضاعف می بخشد.چه روزهای سرد وسختی که با همین روش که قلبی هم هست آنروز را سپری وبا هر سختی آسانی را تجربه کرده ام ..

به این ایمان قلبی دارم .دوران نوجوانی، جوانی هم مراقب بودم واین شعر را مرور  می کردم. مکن کاری که پا برسنگت آیو، جهان با این بزرگی تنگت آیو

شاید روش تربیتی در من این تاثیر را داشت .نمیدانم ،خودم در زندگی سختیها ی فراوانی راتحمل کردم نه من همه ما این سختی ها را بنوعی در مسیر حیاتمان تجربه می کنیم ،وحالا موقع خوشی من با فرزندانم بود آرزویی که همیشه داشتم. اما یک نکته این آرزوی من است . ولی عروس ودامادی که فرزنددیگران با گرایشها وسلیقه های متفاوت وارد زندگیمان می شود چی ،آنهاهیچوقت که شاید نتوانند این را بفهمند . وسهم خودشان باب سلیقه خودشان رابخواهند داشته باشند.امادرخلوتهای  من با خدا لحظه خاص ویژه است

همین که یقین دارم اوهمه جا باما هست. آرامش پیدا می کنم .

بارخدایا آنجا که همه مرا رها می کنند. وبه پناهگاههای خود می روند  .وبخواب شیرین غرق می شوند .تنها تویی که بامن میمانی . وبه نوای دل سوخته ام گوش فرا می دهی .تنها تویی که انیس همدم منی ،آنجا که پرندگان آسمان از پرواز باز می ایستندونسیم دست نوازش خویش را از سرگلها وشکوفه ها برمی دارد..وکودکانم درخواب نازند،آنجا که همه آبها از آسیاب ریخته است، این تنها تویی که به من پاسخ می دهی،ومن صدای تورا می شنوم،

وقوت قلب پیدا می کنم، آنجا که چوپان گله های خسته را به آغل می برند .

وقایقها وکشتی ها  از حرکت باز می ایستند ،وخورشید در آخرین لحظه غروب می کند .تنها نور توست که برپیشانی بلند من پرتو  می افکند. گرمای عشق توست که مرا بسوی چشمه سار زلال برای ساختن وضو سوق می دهد .تا با تمام وجود در برابر تو روبقبله بنماز بایستم( الله اکبر اشهد ان لااله الا الله )

 

صدیقه اژه ای     مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی 

 

بسیار  عالی 


[ چهارشنبه 102/2/13 ] [ 4:51 عصر ] [ صدیقه اژه ای ] [ نظرات () ]

از امیر المومنین سئوال شد ؟چه نعمتی از نعمتهای خداونددگوارا تر است،

فرمود : هیچ نعمتی گواراتر از امنیت نیست،نعمتهای دیگرددر سایه ی این 

امنیت ارزش پیدا می کند ،

سئوال شد نشانه های خوشبختی چیست ؟

فرمود:اینکه توفیق انجام کارهای خوب وشایسته را پیدا کنند ،

سئوال شد زیانکار ترین مردم چه کسی است ،

فرمود :زیانکار ترین مردم کسی است که بتواند حق رابگوید ،

ولی کتمان کند ،

سئوال شد؟در برابر آدمهای نادان وکم عقل چه موضعی بگیریم 

فرمود:سکوت کنید .زیرا سکوت در برابر احمق وحرفهایش بهترین 

پاسخ به اوست .

سئوال شد،؟مفید ترین سخنی که باید آموخت چیست ؟

فرمود :آن است که دلها را زنده کند .نور آن دردهای باطن را 

در مان می کند .

سئوال شد؟  محبوبترین  اعمال چیست ؟

فرمود انتظار  فرج است .

سئوال شد .؟کدامیک از اعضای بدن خطر آفرین است.

فرمود :شکم وعورت آن دو را از (گناه.آزادی بی قید وبند )

حفظ کن که هلاکت تباهی تو در این است .

در مورد بی کاری فرمود :بی کاری بلای بزرگی است که می تواند 

اساس بسیاری از فتنه ها باشد خداوند ادم بیکار را دشمن می دارد

 

از کتاب گفتگو باامیر المومنین ع 

                            مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی

 

 

 


[ سه شنبه 102/2/12 ] [ 7:42 عصر ] [ صدیقه اژه ای ] [ نظرات () ]

پنجره دل را بروی غیر بستم ،با تو در خلوت نشستم ،

با تو از رنجهاو مشقتها گفتم ،دوری ها وسوختن ها .

از اینکه خفته ای بودم بی خبر کهددست نوازش تو مرا

بیدار کرد.،جان وروحم داد وآتش عشق را درعمق وجودم 

بودیعت نهاد .اشک ریختم، ،از همه بریدم ،از خستگی  ها 

تنهایی ها ،سر زنشها با تو،سخن گفتم ،واشک ریختم ،

از تو خواستم جانم را بگیری ،شیشه این عمر بر باد

رفته را بشکنی ، آتشم بزنی وخاکسترم را بدست بادبسپاری

تا بهر کجا که می خواهد ببرد.سوختم وگداختم ،

نه همزبانی ،نه همدلی ،جز انس ومودت با تو

آدمی  شدم عاشق که هرکجا قدم می گذارد .به جز معشوق 

رانمی طلبد. درخیال او، دنبال او می گردد ،

برهیچکس دل نمی بندد ،واینجاست که بارگبارهای سرزنش 

نمک بر زخمم پاشیدند ،اشکم را جاری ساختند ،

ومن صبررا به خود تلقین کردم ،وسکوت ، سکوت در حالی 

که غم سنگینی را بردل جانم تحمل می کردم ،

تا جایی که دیگر مقاومتی در خود سراغ نداشتم

هیچکی مرا درک نمی کرد،در عبادتواستوار وگاهی می پنداشتم 

این پایان راهی بی سرانجام است، تا اینکه در سپیده دمان دعاها 

واشکها ،نیاشها به ثمر نشست ،آن شب قدر که از عضه نجاتم دادند

بی مهابا اشک از چشمه ی دلم جاری ساری گردید ،اطرافیانم

به حیرتدبه من می نگریستند ،حقیقت از امکانات مادی ضروری بر

خورداربودم می پرسیدند ؟،تورا چه شده ومن باز سکوت می کرد

سکوت بر اعتماد به نفسم می افزود. اری من همه چیز داشتم 

بزیارت  خاته تو امده بودم ، آما آرام قرار نداشتم، ساعتها روبروی 

حجر الاسود پشت مقام  ابراهیم نشستم با تو سخن گفتم پرده کعبه را

درآعوش گرفتم بوسیدم وبوئیدم شکر حمد وسپاس بجای اوردم 

ساعتها دعا وقرآن خواندم ولی هنوز ارام وقرار  نداشتم تالحظه ی 

خدا حافظی هم، شب تا صبحوبیدار ماندم بتو ومحبتهای بی دریغت

اندیشیدم تا اینکه جان ودل هستیم را بتو سپردم ، خود که غریبه ای

بیش نبودم، از میان برخواستم، بیاد حافط افتادم که گفت : تو خوحجاب خودی حافظ از میان برخیز ، ودیگر خود را ندیدم هرچه دیدم اوبود .

به جژ او همه هیچ  ،همه هیچ 

صدیقه اژه ای     مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی 

سال 71

 

 

 

 


[ دوشنبه 102/2/11 ] [ 11:17 عصر ] [ صدیقه اژه ای ] [ نظرات () ]

ای شبهای بی فروغ ،وقتی بشما فکر می کنم،

به آن دخمه  های سیاه یاس وناامیدی اضطرابهای درونی ،

اندوه بیکران کویر تنهایی ،می بینم براستی از اعماق  دره ای 

عمیق بربالای بلندی ،رسیده ام ،وجاده های غم واندوه را در 

نوردیده ام ،روزوشبهای ظلمات را در هم شکسته ام 

اشکم جاری می گردد، ودرنهایت حمد وسپاس خدای بزرگ را

باعمق دل بجای می آورم.که نور عشق او بر دلم تابید وسرمای 

یاس وناامیدی را از وجودم زدودگرمای عشق وامید راددر شریانهای 

حیات من ،جاری ساخت ،وامیدی دوباره به من بخشید

تا تولدی دوباره را جشن بگیرم ،وبرای ناامیدان غزلدعشق وارادت 

بسرایم وامیدوارشان کنم ،

 

ای عشق چه ها که نمی کنی ،   بادل وجانها  تو قابل ستایشی 

ای عشق   ا ی عشق 

 

صدیقه اژه ای     مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی 

 

 


[ دوشنبه 102/2/11 ] [ 10:48 عصر ] [ صدیقه اژه ای ] [ نظرات () ]

هیچکدام ما نمی دانیم ،چقدر فرصت داریم ،ولی من که میدانم کارهای نیمهوتمام بسیاردارم ،آنقدر که هرچه تلاش کنم باز مقداری از آن باقی

می ماند ،گاهی هم اشتغالات جدید که باید آنها را هم انجام بدهم ،

هر روز را که بانام یاد امید وتوکل به خدا وتوسل به اهل بیت آغاز

می کنم ، فرصت عمررا غنیمتی ارزشمند میدانم ،که باید ماموریت

وظایف تکالیف خود را به نحو احسن انجام بدهم

 ، هزاران بار خدا راشکر می کنم برای بودن دوباره تولدی دیگر 

نیت من  از این بودن جلب رضای خداست ،همیشه فکر می کنم در این

دنیا چه ازدست دادم وچه بدست آوردم،

کولبار ی را که بردوش دارم گاهی سبک وسنگین می کنم ،

،نکند "عمر گرانمایه ز،کف رفت که رفت ؛

یاران از این خانه  رفتند ز، کاشانه دیگر نبود آثار از خانه وکاشانه ،

با خود چه برد انسان ، تنها وغریبانه ، هرکس که پی جمع مال است  ومقام

اینجا شک کن تو به عقل او  ،دیوانه دیوانه است ،

عمرش بهدر داده افسوس چه بیچاره ،

راستی چقدر فرصت داریم ،تا حال از خود پرسیده ایم برای چه آمده ایم 

چکار باید انجام بدهیم ،به کجا خواهیم رفت  چقدر فرص داریم ،چه کسی پاسخ این را میداند ،به قول خیام علت آمدن ورفتن من بهر چه بود ،

ومن می گویم ،یارب از لطف مرا راهنمایی دادی راه روشن تو کتاب ورهگشایی دادی لیک غفلت شده مانع نروم در آن راه  ،  فرصتی نیست بفریاد من مضطر رس       (یا ارحم راحمین ) 

 

صدیقه ازه ای  مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی 


[ دوشنبه 102/2/11 ] [ 9:20 صبح ] [ صدیقه اژه ای ] [ نظرات () ]

ای تاکستانهای خیال که باتلاقی ،باران ونسیم،جان راتازه می کنید،

ودامن اندیشه مرا تا بیکرانه های دور می گسترانید،

آنجا که در انعکاس لبخند ، شکوفه های نور می شکفد ،

وآبشاری از رایحه ی دلپذیر جاری ،ودل تنگ مرا همچون اقیانوسی 

وسیع برای ریزش بارانهای رحمت به تلاطم می آورید ،

ودرکنج این معبد با دستان پر بار خود ،شمعی برمی افروزید

 تا فضای لایتناهی را روشن نمایید،

تاروح وجان مرا به شعله های آسمانی این شمع مقدس منور سازید ،

شمائی که باده بی خبری را از شریانهای آتشگون خود به ساغر فیروزه ای

احساسم ،فرو می بارید تا من بانسیم وباران همراه با پرتو طلائی خورشید 

از دروازه های شایستگی و کرامت بزرگوارانه، از ته دل بافروتنی پیشانی 

برعبودیت یکتای عالم فرود آورم  (سبحان ربی اعلی وبحمده ):

تا با سلامی دوباره ،نوروزی دوباره هستی خویش را آغاز کنم ،

وباوهمه وجود ،فریاد بر آورم درود بر عشق پاک آسمانی 

درود برلحظه های مهربانی  سرشار از عشق وامید بزتدگی 

سال 75 سرودم 

صدیقه اژه ای     مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی

 


[ دوشنبه 102/2/11 ] [ 8:58 صبح ] [ صدیقه اژه ای ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 224
بازدید دیروز: 398
کل بازدیدها: 1151341
دانلود فایل با لینک مستقیم